32

341 48 212
                                        

استیو: من میرم دست به آب الان میام.

کلینت: می دونی تو آشپزخونه هم آب دستشون می گیرن.

استیو: میرم دستشویی.... خوبه؟

کلینت: تو آشپزخونه هم دست می شورن.

استیو: کلینتون فقط خفه شو.

کلینت: پرفکت. کاپیتان آمریکا همین الان بهم فحش داد.😎

استیو: روانی! *از اتاق خارج میشه*

استیفن: *وارد میشه* هی گایز!

نات: اوه هی استف! همه چیزبرگر ها رو خوردی؟

استیفن: عاااام تقریبا. دلم درد گرفت و یه دونه رو نتونستم بخورم.

نات: ثابت کن.

استیفن: *یه پرتال تو آشپزخونه باز میکنه و چیزبرگر رو بر می داره* ایناهاش ببین. همین یه دونه مونده.

باکی: اشکال نداره. خودم می خورمش. *بعد چیزبرگر رو یه لقمه چپ میکنه*

همه: 😰

باگی: خب به نظرتون چه قدر دیگه زنده می مونم؟

نات: 10

باکی: ساعت یا روز؟

نات: 9 ، 8 ، 7 ، 6 ، ...

باکی: شوخی میکنی! 😨

نات: 5 ، 4 ، 3 ، 2 ، ...

صدای تونی از آشپزخونه میاد: کی جرئت کرده چیزبرگر منو بخوره؟

نات: ...1

باکی: اگه تونی باهام کار داشت بهش بگید خارج از کشور رفتم.

استیو: *وارد میشه* چرا مگه چی شده؟

باکی: آخرین چیزبرگر تونی رو خوردم.

استیو: حله... کدوم کشور؟

باکی: قبرستون!!! *به سمت در میره*

سم: هی باک جونم! *کمی سرخ میشه*

باکی: جونم.....؟!؟ *حواسش پرت میشه و با صورت به دیوار می خوره*

سم: حالت خوبه؟

باکی: *بینی شو ماساژ میده* آره....

سم: اهم.... اصلا کی گفت با تو بودم؟ داشتم با دیوار حرف می زدم.

باکی: *آه میکشه* می دونستم.... *بر می گرده که بره*

سم: راستی می خواستم بگم.... مواظب خودت باش.

باکی: *لبخند میزنه* باشه...😊

کلینت: اه بس کنین دیگه این صحنه عاشقانه رو. برو تا تونی نیومده جرت بده.

باکی: *یه نگاهی به سم می اندازه و میره*

سم رو به استیو: *آه میکشه* می دونی بدبختی یعنی چی؟

استیو: *مشکوک نگاه میکنه* یعنی باکی تو دردسر بیوفته؟

سم: نه کی گفته؟ یعنی موقعی که اون تو دردسر بیوفته و تو اونجا باشی تا نجاتش بدی.

استیو: تو که راست میگی.

تونی: *وارد میشه* استف چرا بهم نگفتی بازم چیزبرگر می خوای؟

استیفن با تعجب: کی؟ من؟

تونی: اگه می پرسیدی خودم بهت می دادم.

استیفن: اصلا من نبود...

سم: *نگاه تشنه به خون به استیفن می اندازه*

استیفن رو به تونی: باشه از این به بعد بهت میگم.

سم: *لبخند رضایت مندانه میزنه*

__ __ __ __ __ __ __ __ __ __ __ __ __

بعد از مدت ها تاشا بر می گردد. 😃
دلم برای همتون تنگ شده بود. :)

خب تا اینجا درست حدس زدید.
باکی و سم قراره به هم برسن.
نگفتم سم پسر خوبیه؟ فقط نمی خواست احساساتشو بروز بده. 😊

راجب سوال قبلی.....
استیو از اول لایق بود فقط نمی خواست با بلند کردن میولنیر، ثور رو ناراحت کنه و غرور شو بشکنه.
اولین جواب درست متعلقه به dalya1379
آفرین...🎉🎊

سوال امروز:
سن تقریبی لوکی و ثور چند ساله؟

Living In Avengers TowerWhere stories live. Discover now