لوکی: پس چرا ناتاشا هنوز داره می نویسه؟استیفن: ناااااات!
نات: *دستاش رو بالا می گیره* عاقا من تسلیم. بیا. * خودکار رو زمین می زاره*
استیفن: خب اسم؟
لوکی: اکبر.
ثور: اصغر.
تونی: اینا دیگه چه اسمی هستن؟
لوکی: اسم های ایرانی.
تونی: یادم باشه دیگه نذارم اینا ایران برن. بقیه؟
باکی: استیو.
سم: استیو.
استیو: استیو.
نات: استیو.
کلینت: استیو.
بروس: استیو.
واندا: استیو.
ویژن: استیو.
تونی: خاک تو سر بی خلاقیتتون کنن. ویژن از تو انتظار نداشتم. یه ذره به اطراف نگاه کنین.
کلینت: مگه تو خودت چی نوشتی؟
تونی: *با افتخار به برگه اش نگاه می کنه* استیفن.
استیفن: صحیح..... ولی همه صفر من بیست.
همه: چراااااا؟
استیفن: خنگای خدا ، استیو و استیفن هر دو اولش س (S) داره ، نه الف!
لوکی: مگه خودت چی نوشتی؟
استیفن: 😏 آنتونی.
تونی: 😍
پیتر: اهم اهم..... منم نوشتم الکس.
تونی: بابا قربون اون ذهن خلاقت بره. پیتر هم 20.
پیتر: ممنون آقای پدر. :)
استیفن: خب فامیلی؟
لوکی: اکبری.
ثور: اصغری.
لوکی: اصلا همچین چیزی اونجا نبود.
ثور: چرا بابا داشتیم. من چند سال پیش رفتم ایران یه پسره بود به اسم اصغری که یه دختره رو دوس داشت.
لوکی: بزار حدس بزنم چی شد؟ اونا بعد از ازدواجشون با خوبی و خوشی تا آخر عمر زندگی کردن.
ثور: نه..... *اشک تو چشماش جمع میشه* 😢 اصغری مرد.
لوکی: *دستشو می زاره رو صورتش* 😖 اوا خاک عالم..... *بعد خیلی پوکر فیس نگاه می کنه* خب بعدی؟
ثور: احساس همدردیت منو کشته.
باکی: استیو زاده.
سم: استیو نیا.
نات: استیو پور.
کلینت: استیوی اصل.
بروس: استیویان.
واندا: استیو حاجی پور.
ویژن: نژاد استیوی.
استیو: راجرز.
تونی: چرا فامیلی خودت رو نوشتی؟ 😐
استیو: *دستی به گردنش میکشه* آخه من عادت دارم همیشه بعد استیو ، راجرز بنویسم.😓
تونی: صحیح..... منم استیفن زاده اصل نیویورک.
استیفن: کلک از تیکه کلام من استفاده کردیا. یادم می مونه. منم آنتونی نژاد.
پیتر: الکس جونیور.
استیفن: بازم همه صفر ، من و پیتر 20. رنگ؟
لوکی: آبی اکبری.
ثور: آبی اصغری.
تونی: اینا دیگه چه مدلشن؟
لوکی: فقط اکبرا و اصغرا می تونن ببیننش.
تونی: 😐 اصلا نداریم همچین رنگی.
لوکی: من یه خنجر آبی اصغری دارم. می خوای ببینی؟
تونی: چی؟ عا.... نه مرسی. بعدی؟
باکی: آبی.
سم: آبی کاربنی.
کلینت: آبی نفتی.
بروس: آبی آسمونی.
واندا: آبی اسکارلت.
تونی: اینم حتما اسکارلت ویچ ها می تونن ببینن.
واندا: دقیقا! 😏

BINABASA MO ANG
Living In Avengers Tower
Humorاستیو هراسون از آسانسور بیرون پرید. تونی: استیو چیزی شده؟ استیو: می دونستی آسانسورت حرف میزنه؟ تونی: به برج اونجرز خوش اومدی پیرمرد... همه چی از اون روز شروع شد. روزی که تمام اعضای اونجرز تصمیم گرفتن بعد از این همه سختی کنار هم توی برج اونجرز زندگی...