خم شد و لب های تهیونگ رو به بوسه ای خیس گرفت
همچنان مشغول بوسیدن تهیونگ بود اما با احساس همکاری نکردنش با تردید عقب کشید و نگاهی به صورتش انداخت
+ خب اگه تو نمیخوای من مشکلی ندارم ، باشه یه وقت دیگهواقعا نمیخواست ؟ با خودش گفت آخه تهیونگ کی رو داری گول میزنی آلفا به این جذابی ، به این مهربونی ، تازه با توجه به چیزی که دقت کردی سایز دیکش هم خوب بود خب معلومه که میخوای نگاهی به چشمای جونگکوک کرد که برقش کم کم داشت میخوابید
چشمی پیش خودش چرخوند و با خودش ادامه داد ، حالا ببین چه مظلوم هم شده ، واسه من لباشو آویزون میکنه ، تو اگه نظر منو میخواستی اون شب تو بار مثل امگا ندیده ها بفاکم نمیدادی
جونگکوک برگشت که به اتاقش بره
_ وای نه این چرا داره میره ، حالا چیکار کنم ، فهمیدم
با فکری که به سرش زد لبخند خبیثی زد
چند دقیقه از رفتن کوک میگذشت ، وقتی چک کرد و مطمعن شد جونگکوک بالا رفته
اول به آشپزخونه رفت و کمی آبمیوه خورد ، خودش هم نمیدونست چرا نصف شبی آبمیوه میخوره ، بعد از یکی از قفسه های بزرگ کوک عسل درآورد و به لب هاش زد
بعدش دونه دونه پله ها رو بالا میرفت و تمام تلاشش رو میکرد رایحش رو شیرین تر از همیشه آزاد کنهاز اونطرف جونگکوک تو حموم اتاقش وایساده بود و داشت به آینه نگاه میکرد
+ پوووووووف آخه چرا نخواست ، خب یعنی به اندازه کافی خوب نیستم
نگاه مظلومی تو آینه به خودش کرد
+ پسر به این خوشگلی
آهی کشید و بوی وانیل که خیلی هم شدید بود رو استشمام کرد
+ هنوز هم میتونم بوش رو احساس کنم ، آخه من چه مرگمه
ن
گاهی به عامل بقای نسل خاندان جئون انداخت که مثل اکثر مواقع پرچمش رو بالا گرفته بود و قد علم کرده بودبا دستش نوازشش کرد و گفت
+ آخی ، کوچولو تو ناراحت نباش الان حالت رو بهتر میکنمتهیونگ سرش رو انداخت پایین و وارد اتاق کوک شد البته که یادش نرفت چند دکمه جلوی پیراهنش رو باز بزاره و رایحش رو آزاد کنه اما بعد از چند ثانیه که نگاهش رو بالا آورد خبری از کوک نبود
اولش فکر کرد شاید اشتباه میشنوه اما یکم که دقت کرد چندبار متعجب پلک زد و با دستش به گوشش ضربه زد ، ناله هایی که از حموم میومد توضیح میداد جونگکوک داره چیکار میکنه
تهیونگ با کف دستش روی پیشونیش کوبید
_ آلفای کله پوک ، هورنی
بعدش سمت در حموم رفت و بدون در زدن بازش کرد
_ جئون تو واقعا دیوونه.......
دیدن صحنه مقابلش کافی بود تا حرفش رو نصفه رها کنه آب دهنش رو قورت بده و با گونه های سرخ شد چشم هاش رو اطراف حموم بچرخونه تا جونگکوک رو نگاه نکنه+18
جونگکوکی که شلوارش رو پایین کشیده بود و به دیوار تکیه کرده بود پیرهنش رو با دندون گرفته ، بودو سرش رو به عقب خم کرده و همون طور که با دستاش عضوش رو بالا پایین میکرد ، ناله های مردونه اما کم صداش رو آزاد کرده بود
YOU ARE READING
𝐁𝐞 𝐦𝐲 𝐛𝐚𝐛𝐞| 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯
Fanfiction• 𝐍𝐚𝐦𝐞 : 𝐁𝐞 𝐦𝐲 𝐛𝐚𝐛𝐞 | بی مای بیبی • 𝐌𝐚𝐢𝐧 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯 • 𝐎𝐭𝐡𝐞𝐫 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐬𝐞𝐜𝐫𝐞𝐭 • 𝐆𝐧𝐫𝐞 : 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞 , 𝐦𝐩𝐞𝐫𝐠 , 𝐬𝐦𝐮𝐭 , 𝐡𝐚𝐩𝐩𝐲 𝐞𝐧𝐝 , 𝐂𝐨𝐦𝐞𝐝𝐲 تهیونگ یه امگاست که خانوادش با...