+چون من همیشه کنارت میمونم
وقتی از درد شکمش چشم هاش رو باز کرد انتظار نداشت جونگکوک خونه نباشه
دستاش رو بالای سرش کش آورد و صدایی عجیب غریب از خودش تولید کرد
نگاهی به ساعت انداخت ، فکر نمیکرد انقدر خوابیده باشه
با دیدن جای خالی کوک تلفنش رو برادشت و بهش زنگ زدبعد از چندتا بوق بجای شنیدن صدای کوک صدای زنی بود که میگفت
-مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد ، لطفا بعدا تماس بگیرید
پوفی کشید و گوشی رو از خودش دور کرد ، نگاهی بهش انداخت و با اخم و جوری که داری ادای یک نفر رو درمیاره گفت
_ بعدا بهاش تماس بگیلید عوقق
بعد صداش رو درست کرد و ادامه داد
_ خوب شد یادآوری کردی وگرنه من دیگه تماس نمیگرفتمروز بدتر از اینم میشد ، از دیشب تا حالا کوک رو ندیده بود :/ ، یعنی چی ، آهی کشید و بیحوصله گوشی رو سر میز پرت کرد
خواست بلند شه تا چیزی بخوره اما صدای پیامک مانعش شد
با امید اینکه آلفا باشه گوشی رو دستش گرفت و با تردید نگاهش کرد
با دیدن اسم
^^اون خرگوشه که هم کیوته هم هات و فقط مال خودمه^^
خنده کشداری کرد و پیام رو باز کرد و شروع به خوندنش کرد+های بیب ، احتمالا الان دیگه از خواب بیدار شدی ، ببخشید که بیخبر رفتم اما تو شرکت یه مشکلی بود و من مجبور شدم بیام تا درستش کنم
تهیونگ آهی کشید و زمزمه کرد
_ اون همه آدم اونجاست چرا تو رفتی خب
بعد ایشی کرد و شروع به خوندن ادامه پیام کرد+ احتمالا الان داری میگی چرا من رفتم ، خب باید بگم که من رفتم چون جزو افراد مشهور هستم و آره دیگه شهرت و دردسر هاش
با دیدن این تکست خنده شیرینی کرد ، انگار جونگکوک خوب میشناختنش
+یادت نره صبحانه کامل بخوری و راستی ، امشب قراره یه مهمونی باشه ، مامانم رو فرستادم تا تو آماده شدن کمکت کنه ، خوب به حرف هاش گوش کن و هر لباس اکسسوری رو بهت داد ببوش آخه خودم بهش گفتم چی بده بهت ^^
با دیدن ایموجی آخر پیام کیوتی زیر لب گفت و نگاهی به صفحه گوشیش کرد و گفت
_چشم آلفا هرچی ننت بگه میپوشم+ و آره دیگه ، حرفام تموم شد ، مواظب خودت باش ، غروب میبینمت ، دوستت دارم از طرف شوهرت
با دیدن تکست آخر کوک جیغ خفه ای کشید و دستاش رو روی گونه های سرخ شدش گذاشت
اون و کوک هنوز رسماً ازدواج نکرده بودن ، فقط چند هفته پیش کوک یه حلقه براش خریده بوداز همون اول هم نمیدونست باید جواب پیام های کوک رو چی بده اما حالا با دیدن کلمه شوهر دیگه هیچی هیچی قرار نبود جواب بده
خنده ای کرد و تلفنش رو کنار گذاشت ، حالا حالش سرجاش بود به لطف تکست های کوک خیلی خوب بود
حتی پیام از طرف آلفا هم ته رو خوشحال میکرد
YOU ARE READING
𝐁𝐞 𝐦𝐲 𝐛𝐚𝐛𝐞| 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯
Fanfiction• 𝐍𝐚𝐦𝐞 : 𝐁𝐞 𝐦𝐲 𝐛𝐚𝐛𝐞 | بی مای بیبی • 𝐌𝐚𝐢𝐧 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯 • 𝐎𝐭𝐡𝐞𝐫 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐬𝐞𝐜𝐫𝐞𝐭 • 𝐆𝐧𝐫𝐞 : 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞 , 𝐦𝐩𝐞𝐫𝐠 , 𝐬𝐦𝐮𝐭 , 𝐡𝐚𝐩𝐩𝐲 𝐞𝐧𝐝 , 𝐂𝐨𝐦𝐞𝐝𝐲 تهیونگ یه امگاست که خانوادش با...