_ آخ جون حاجی اشرف
یونگی جیغ گربه ای کشید و سریع از اتاق فرار کرد ، کوک با اخم نگاهی به ته کرد و گفت
+ تو همین الان داشتی غش میکردیتهیونگ همونطوری که به سمت لباس هایش پرواز میکرد جواب داد
_ چه انتظاری داری وقتی اشرف بلا اومدهکوک با چشم های درشت و لحن متعجب پرسید
+ اشرف بلا ؟
تهیونگ با لبخند سری تکون داد و به سمت طبقه پایین دویدکوک هم آهی کشید و همونطور که داشت برای از چشم انداخت اشرف نقشه میکشید پیش بقیه رفت
تهیونگ با دیدن اشرف دست هاش رو باز کرد و ذوق زده گفت
_ کوینممممممماشرف با دیدن تهیونگ چرخی به موهاش داد و به سمت تهیونگ دوید
ته رو بغل کرد و چرخی بهش دادهمه از جمله کوک با تعجب به اشرف نگاه میکردن که چطور تهیونگ رو میچرخونه
یونگی آب دهنش رو قورت داد و پرسید
« مامان چطور .. تونستی بلندش کنی »اشرف پوزخندی زد و همونطور که آستین لباسش رو بالا میداد و بازوش رو سفت میکرد رو به یونگی گفت
« دست بزن »یونگی با تعجب بازو های مادرش رو لمس کرد و با احساس سفتی و بزرگی اونا خودش ریخت پشماش موند
کوک کنار تهیونگ وایساد و گفت
+ مامان چرا بابا نیومده
اشرف چشمی چرخوند و گفت
« چته هی بابا بابا خیلی دلتنگشی ؟ »کوک خواست حرفی بزنه که اشرف ادامه داد
« مشکلی داری جمع کن از ایران برو »
تا کوک خواست واکنشی نشون بده اشرف ادامه داد
« اصلاح میکنم ، جمع کن از آمریکا برو »دیگه کسی سراغی از آقای جئونی که اشرف به جرم لاس زنی بیش از حد تو انباری خونه حبسش کرده بود حرفی نزد
جیمین و جین که از طبقه بالا میومدن با دیدن اشرف با خوشرویی اومدن پیشش و بهش سلام کردن
جین نگاهی بهش کرد و گفت
« حاجی اشرف میای نوه هاتو ببینی ؟ »
اشرف کمی فکر کرد و جواب داد
« نه الان حوصلشون رو ندارم »تهیونگ و کوک هم تایید کردن که ته گفت
_ آره جین کویین الان خسته است بعدا اگه شد بچه ها رم میبینهبعدش خواست اشرف رو به اتاقش ببره که جیمین گفت
« تهیونگ احیانا قصد نداری به بچه هات شیر بدی ؟ »ته نگاهی به اشرف کرد و با دودلی سری تکون داد و با جیمین به بسمت طبقه بالا رفت تا به بچه هاش شیر بده
خوشبختانه کسی صدای کوک رو نشنید که میگفت
+ کوفت بخورن خو الان شیر ته رو تموم میکنن مفت خوراکمی بعد سالن اصلی خالی شد که جین با لحن نگرانی رو از یونگی پرسید
« خبری از نامجون من ندارید »
YOU ARE READING
𝐁𝐞 𝐦𝐲 𝐛𝐚𝐛𝐞| 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯
Fanfiction• 𝐍𝐚𝐦𝐞 : 𝐁𝐞 𝐦𝐲 𝐛𝐚𝐛𝐞 | بی مای بیبی • 𝐌𝐚𝐢𝐧 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯 • 𝐎𝐭𝐡𝐞𝐫 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐬𝐞𝐜𝐫𝐞𝐭 • 𝐆𝐧𝐫𝐞 : 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞 , 𝐦𝐩𝐞𝐫𝐠 , 𝐬𝐦𝐮𝐭 , 𝐡𝐚𝐩𝐩𝐲 𝐞𝐧𝐝 , 𝐂𝐨𝐦𝐞𝐝𝐲 تهیونگ یه امگاست که خانوادش با...