☁️𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟔☁️

5.9K 974 425
                                    

_چه اهمیتی داره تا وقتی همدیگه رو داریم

قطعا امشب بهترین شب زندگی هردوشون بود و خوشحالیشون با دیدن شکم برآمده تهیونگ بیشتر هم میشد

جونگکوک بعد از اینکه با فرد پشت خط خداحافظی کرد تماس رو قطع کرد و کنار تهیونگ نشست
تهیونگ با کنجکاوی نگاهی بهش کرد و پرسید
_ اومم کی بود ؟
کوک بدون اینکه نگاهش رو از جاده بگیره گفت
+ به یکی زنگ زدم بره ساحل رو مرتب کنه

بعدش با انگشت هاش روی فرمون ضرب گرفت و همش پوف های کلافه میکرد و ته خوب میدونست این بیقراریش برای چیه

تهیونگ هومی کرد ، نگاهش رو به بیرون داد و با خودش گفت
_ من که می‌دونم درد تو چیه
بالاخره نزدیک های خونه بودن و تهیونگ سعی کرد رایحه وانیلیش رو آزاد کنه

جونگکوک به محض شنیدن بوی وانیل دست هاش رو روی فرمون فشار داد و نفس عمیقی کشید تا بتونه خودش رو کنترل کنه و البته که خنده های ریز تهیونگ رو ندید

وقتی ماشین وارد حیاط شد تهیونگ به آرومی پیاده شد و سعی کرد نمای خوبی هم از باسنش به نمایش بزاره

هر لحظه منتظر بود تا کوک از پشت یه حرکتی بزنه اما تنها چیزی که نصیبش شد نفس های سنگین شده آلفا بود
لبخندی کوچیکی که بیشتر شبیه نیشخند بود زد و زیر لب زمزمه کرد
_ ببینم تا کی طاقت میاری

.
..................
.

نگاهی به کوک انداخت که به محض وارد شدن به در خونه پاپیون کت شلوارش رو باز کرد و نفس عمیقی کشید
خنده ای کرد و به سمت یخچال رفت

بعد از باز کردنش یکم آبمیوه یکمی برای خودش ریخت
جونگکوک با تعجب به تهیونگی نگاه میکرد که ساعت دو نصف شب داشت آپ پرتقال میخورد

با فکر اینکه حتما دلش خواسته شونه ای بالا انداخت ، اما نمیدونست این چه طرز خوردنه
تهیونگ با هر جرعه ای که میخورد صدای های عجیب ولی تحریک آمیزی از خودش تولید میکرد

جرعه اول = هوممم آههه چه خوبه
جرعه دوم = وایییی بیشتر می‌خوام
جرعه سوم = اوووووههه همینهه

آلفا دیگه تحمل نداشت پس بدون حرکت اضافه ای یا نگاه به تهیونگ به سمت اتاق فرار کرد
خودش هم نمیدونست چرا انقدر امشب تهیونگ رو میخواست

تهیونگ بعد از خوردن آبمیوش حالا به اتاق اومده بود و به صورت نامحسوس منتظر واکنشی از کوک بود
هردوشون یه چیز میخواستن اما بیانش براشون سخته

جونگکوک با فکر آموزش های طلایی پدرش بشکنی زد و گفت
+ بیبی ؟
تهیونگ که از صدا زده شدنش خوشحال بود سریع جواب داد
_ بلهه
جونگکوک متعجب از سرعت عمل تهیونگ سعی کرد حرف هایی که دیده بود آقای جئون به مامانش میزنه رو‌ به درستی بیان کنه

𝐁𝐞 𝐦𝐲 𝐛𝐚𝐛𝐞| 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯Where stories live. Discover now