_ب...بابام داره .... زنگ میزنه
جونگکوک چند لحظه به تهیونگ نگاه کرد ، بعد اخم ریزی و بدون توجه به گوشی در حال زنگ دست تهیونگ رو گرفت و به سمت طبقه بالا رفتن ، وقتی سردی دست های تهیونگ رو احساس کرد برای بار هزارم به پدرش و یوگیوم لعنت فرستاد
معلوم نیست چطور باهاش رفتار میکردن که الان انقدر ازشون میترسهوقتی به اتاق رسیدند ، آلفا سمت تخت رفت و از تهیونگ خواست بشینه ، بعد از اینکه تهیونگ نشست خودش هم روبروش نشست
+ ته ببین دستات چه سرده ، لطفا نترس
تهیونگ سری تکون داد و خواست جوابی بده که کوک انگشت اشارش رو روی لب هاش قرار داد
+ الان که نه پدرت اینجاست ، نه یوگیوم
یکی از ابرو هاش رو بالا انداخت و با لحن دلخوری پرسید
+ به من اعتماد نداری ؟
تهیونگ سریع چند بار سر تکون داد و گفت
_ دارم ، خیلی دارمآلفا لبخند آرومی زد و با دستش صورت تهیونگ رو نوازش کرد
+ پس احتمالا یادته من بهت قول دادم همیشه هواتو دارم
طوری که به شکم ته فشار نیاد اونو کشید تو بغلش و بوسه ای روی موهاش گذاشت
+ پس نبینم دیگه از هیچی بترسی
و ما تهیونگی رو داریم که خیالش کاملا راحت شده بود و صورتش رو به گردن آلفا میمالوند
_ کوکی
جونگکوک هومی کرد و تهیونگ با لحن آرومی و خوشحالی گفت
_ خوبه که هستیجونگکوک هومی کرد و تهیونگ رو از خودش جدا کرد و به سمت لب هاش خم شد بوسه ای سبک روی لب های تهیونگ گذاشت و خواست عقب بکشه ، اما با گاز ریزی که تهیونگ از لب پایینش گرفت سرجاش موند
خب انگار بیبیش بیشتر میخواست+18
لب های تهیونگ رو با شدت میمکید و صدای بوسشون تنها صدایی بود که از اتاق میومد
بوی وانیلی که از تهیونگ میومد کل فضا رو دربر گرفته بود و این باعث میشد کوک هر لحظه هورنی تر بشهبرای نفس گرفتن از هم جدا شدند و تو این فاصله کوک به تهیونگ کمک کرد لباسش رو در بیاره و بعد از اون هم خودش لباسش رو درآورد
از تهیونگ خواست که دراز بکشه و به محض انجام خواستش خودش روش خیمه زدنگاهی به چشمهای منتظر تهیونگ کرد و پوزخندی زد ، لیسی به لبش زد و یکی از نیپل های تهیونگ رو وارد دهنش کرد
با بلند شدن آه تهیونگ اومی کرد و دستش رو به اونیکی نیپلش رسوند و شروع کرد به بازی کردن باهاش_ آهههه.هه کوکی
جونگکوک هومی کرد و از تهیونگ جدا شد
به گونه های رنگ گرفته تهیونگ نگاهی انداخت و گفت
+ اگه بخاطر توله ها نبود تا الان داشتم داخلت میکوبیدم
گونه های ته به سرعت رنگ گرفت و سرش رو تو بالشت مخفی کردجونگکوک خنده ای کرد و با یه دستش دیک تهیونگ رو گرفت و دست تهیونگ رو روی دیک خودش گذاشت
تهیونگ با تردید دستش رو روی دیک کوک چند بار حرکت داد ، اما با دیدن بسته شدن چشم های آلفا از روی لذت ، سرعت حرکت دستش رو بیشتر کرد
ŞİMDİ OKUDUĞUN
𝐁𝐞 𝐦𝐲 𝐛𝐚𝐛𝐞| 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯
Hayran Kurgu• 𝐍𝐚𝐦𝐞 : 𝐁𝐞 𝐦𝐲 𝐛𝐚𝐛𝐞 | بی مای بیبی • 𝐌𝐚𝐢𝐧 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯 • 𝐎𝐭𝐡𝐞𝐫 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐬𝐞𝐜𝐫𝐞𝐭 • 𝐆𝐧𝐫𝐞 : 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞 , 𝐦𝐩𝐞𝐫𝐠 , 𝐬𝐦𝐮𝐭 , 𝐡𝐚𝐩𝐩𝐲 𝐞𝐧𝐝 , 𝐂𝐨𝐦𝐞𝐝𝐲 تهیونگ یه امگاست که خانوادش با...