Part 43

247 43 11
                                    

برایت با ناامیدی رو زمین زانو زده و نامه رو بین زانوهاش گرفته..

دریک میره جلو

دریک : سرورم میشه نامه رو ببینم؟

برایت با ناراحتی نامه رو به دریک میده

دریک نامه رو میخونه و به برایت که رو زمینه نگاه میکنه..نفس عمیقی میکشه

دریک : بهتره بلند شید سرورم. شما نباید اینجوری رفتار کنید

برایت : اون دیگه منو فراموش کرده...

دریک نفس عمیقی میکشه و به جاس اشاره میکنه که بره بیرون.. جاس با عجله تعظیم میکنه و ازونجا میره..

دریک رو میکنه به برایت

دریک : مگه این چیزی نبود که میخواستید.. نکنه یادتون رفته؟

برایت با اخم سرشو بلند میکنه و به دریک نگا میکنه

دریک : بهتره اینجوری نگام نکنید سرورم. این نتیجه تصمیمیه که خودتون گرفتید.. شما اونو از خودتون روندید چون فکر میکردید اینجوری بهتره.. فکر میردید دارید کار درستو انجام میدید..ولی به خودتون نگاه کنید.. شما شکسته تر از قبل شدید و نمیخواید قبول کنید

برایت با ناراحتی : اون داشت بخاطر من جونشو از دست میداد.. من فقط نمیخواستم بخاطر خودخواهی من بلایی سرش بیاد

دریک : خب پس .. اونم داره به زندگیش ادامه میده..هیچ اتفاق بدی ام براش پیش نمیاد... دقیقا چیزی که شما دنبالش بودید..

برایت با عصبانیت به زمین خیره میشه

دریک : شما تنها کسی که با تمام وجود بهتون اهمیت میدادو از خودتون رنجوندید.. بهتره دیگه براش عزا نگیرید.. اون داره ازدواج میکنه.. پس براش آرزوی خوشبختی کنید..

برایت داد میزنه

برایت : چطور میتونی اینقدر راحت این حرفو بزنی؟

دریک : من تا حالا ساکت بودم و چیزی نگفتم چون فکر میکردم دارید کار درستو میکنید.. ولی شما چشاتونو بستید.. .... هر روز دارید بیشتر خودتونو تو لجنزار فرو میبرید.فکر میکردم بعد از مرگ پادشاه به خودتون میاید ولی بازم مثل همیشه دارید خودتونو زجر میدید..تا کی میخواید به اینکاراتون ادامه بدید؟؟ تا کی میخواید با درد زندگی کنید؟؟ چرا دارید حق زندگی کردنو از خودتون میگیرید؟؟چرا ...تمومش نمیکنید...؟

برایت با عصبانیت بلند میشه

برایت: تو نمیدونی چرا اونو از خودم روندم؟؟ تو که از همه چی خبر داری.. نمیدونی همش بخاطر خودش بود؟ ها؟؟

دریک: خب  چرا ناراحتید؟؟ اگه بخاطر خودشه رهاش کنید

برایت چیزی نمیگه

دریک : ببخشید سرورم ولی دلیل شما اصلا واسه کسی مهم نیست.. تنها چیزی که مهمه اینه که شما قلب اونو شکستید.. الان چرا اهمیت میدید قراره ازدواج کنه یا نه.. ؟؟ چرا زانوی غم بغل گرفتید و ..

king of darknessWhere stories live. Discover now