Part 16

348 46 16
                                    

سلام قبل هر چیزی بخاطر بعضی صحنه ها متاسفم.. ...محکم باشید😜

-پریم دست وینو میکشه و میبره تا باهاش برقصه

مایک از دور بهشون نگاه میکنه و نیشخندی میزنه

مایک:یعنی واقعا ازش خوشش میاد؟

مایک دستشو دراز میکنه تا یه گیلاس دیگه برداره که دستش میخوره به دست یه دختر که اونم همزمان میخواد نوشیدنی برداره

هر دو باهم دستشونو میکشن عقب و بهم نگا میکنن
مایک دو تا بر میداره و یکیشو میده به دختره
مایک: بفرمایید

دختر: ممنون
مایک میخنده

دختر: شما همراه ندارید؟

مایک با تعجب: من؟ نه

دختر:یه مدته بهتون نگاه میکنم.. چرا تنهایید؟

مایک میخنده: من محافظ ملکه ام

دختره: آها....دوست دارید... یکم برقصیم؟

مایک میخنده: چرا که نه..اگه خانوم افتخار بدن

مایک دستشو دراز میکنه و  دختره رو باخودش میبره

تا باهاش برقصه

.......
-- چی شد؟؟

تاپ با ناراحتی سرشو بلند میکنه و به خدمتکار کناریش نگا میکنه

تاپ: گای تویی.. چیزی نیست

گای : دیدم وقتی با اون دختره رفت برقصه لیوان از دستت افتاد

تاپ سرش پایینه و داره خرده شیشه هارو جمع میکنه

گای: واقعا دوسش داری؟؟ اون اهل اینجا نیست

تاپ: میدونم ...

تاپ نفس عمیقی میکشه

گای: تو نباید...

تاپ: در هر صورت اون از من خوشش نمیاد ..

گای دستشو میزاره رو شونه تاپ

گای: بلند شو.. من جمعش میکنم

تاپ: نمیخواد من... آخخ

گای: میگم پاشو.. دستتو زخمی کردی

تاپ با ناراحتی بلند میشه

گای: نباید اونو دوست داشته باشی تاپ.. ضربه میخوری

تاپ: میدونم..خودم خوب میدونم

گای بلند میشه و میره کنار تاپ

گای:  تاپ.. اون مطمئنا از مردا...

تاپ با عصبانیت بلند میشه

تاپ: خودم میدونم.. نمیخواد بهم بگی

تاپ با ناراحتی میخواد بره

گای: کجا میری؟؟

تاپ می ایسته : میرم آشپزخونه.. اونجا بیشتر بهم احتیاج دارن.. نمیخوام اینجا باشم

king of darknessHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin