جیس کنار تخت الک میشینه و بهش نگاه میکنه
الک : چرا اینجوری نگام میکنی؟
جیس: الک.. تو میدونی ما چقدر دوست داریم؟
الک با تعجب به جیس نگاه میکنه
جیس: میدونم فکر میکنی اونجوری که باید پشتت نبودیم.. ولی ما همیشه کنارتیم.
الک سرشو میندازه پایین و چیزی نمیگه
جیس: الک من نمیخوام کسی اذیتت کنه.. تو یه لایت وودی.. میفهمی؟؟
الک با تمسخر لبخند میزنه
الک : کجای این افتخاره؟؟ یه لایت وودم؟؟ خنده داره .. تو بهتر از همه میدونی واسه بابا من هیچی نیستم.. همیشه پسر ضعیف و کودن این خونه من بودم.. بابا باهام مثل احمقا رفتار میکنه....
جیس : اون اشتباه میکنه.. تو باید اینو بهش ثابت کنی که داره اشتباه میکنه؟
الک : چجوری؟؟ من چطور میتونم یه دیوار 50 ساله رو خراب کنم جیس؟؟ اون از خداشه بجای من یه دختر داشت چون فکر میکنه دخترا از من با عرضه ترن.. بابا هیچوقت بهم اعتماد نداره.. از بچگی همیشه اینجوری بوده
جیس: چون میدونه تو متفاوتی و خودت میدونی.. بابا میخواد همه چی اونجوری باشه که خودش میخواد..اون از چیزای متفاوت خوشش نمیاد.. فکر میکنی چرا من ازین خونه رفتم؟؟ چون منم نتونستم رفتارشو تحمل کنم
الک با اخم به جیس نگاه میکنه
جیس: تو دیگه الان بیست سالته الک.. بچه نیستی
الک : میخوای چیکار کنم؟؟ منم از این خونه برم؟؟
جیس: خدای من الک.. نه.. من نمیگم ازینجا بری.. میگم به خودت اعتماد داشته باش... خیلیا میخوان جای تو باشن.. خیلیا..
الک میخنده
الک: بس کن جیس.. میدونی.. باید خیلی احمقانه باشه که بخوان جای من باشن... چون اینی که میبینی هیچی نیست..من هیچی نیستم..میفهمی؟کی میخواد بهدجای یه آدم بزدل زندگی کنه؟
الک نفس عمیقی میکشه
الک: ببین میدونم میخوای باهام همدردی کنی..شاید دلت واسم میسوزه..ولی من خوبم پس نگران نباشجیس نفس عمیقی میکشه
جیس: اینجوری نمیشه..من میخوام بهت کمک کنم.. ولی تو نمیزاری...هیچ وقت نزاشتی
الک : چون نمیتونی.. چون
جیس: اگه بخوای میتونم.. خودتم میتونی
الک به جیس نگاه میکنه
جیس میخنده و به الک نزدیک میشه
جیس: نمیخوام ببینم خودتو تو یه اتاق حبس کردی و داری افسرده میشی. این تو نیستی..باور کن.تو باید شاد زندگی کنی
الک : فکر میکنی خودم میخوام؟...من از تنهایی میترسم جیس.. نمیخوام شمارم از دست بدم.. تو و ایزی و مامان تنها کسایی هستید که دارم
YOU ARE READING
Raised in pain
Fanfiction(کامل شده)If I could change anything I'd go back in time and meet you earlier when I didn't know who am I کاش میتونستم به عقب برگردم کاش تو رو زودتر میدیدم.... اونجا که هنور خودمو نشناخته بودم ،