Part 22

182 34 7
                                    

دات: دارید چیکار میکنید؟

کمیل : تو خفه شو

کمیل به الک نگاه میکنه

کمیل : این اتفاقا همش بخاطر تویه

الک به کمیل خیره شده

کمیل اونو هل میده رو به دیوار

کمیل : پسره ی احمق.. چی از جون مگنس میخوای؟

نکنه نکنه دنبال ثروتشی

دات با تعجب به الک نگاه میکنه

کمیل : فکر میکنی میتونی راحت زندگی من و مگنسو خراب کنی؟؟ فکر میکنی من میزارم؟؟

الک :  دارید اشتباه میکنید

کمیل سیلی دیگه ای به صورت الک میزنه.. جوری که رد ناخنش رو گونه الک می افته

کمیل : تو یه هرزه ی کثافتی که فقط کارش نابود کردن زندگی آدماست

الک با ناراحتی میره عقب

کمیل : نمیخوام دیگه اینجا ببینمت.. فهمیدی؟ اگه ببینم پاتو گذاشتی تو شرکت قلم پاتو میشکنم

الک سر جاش میخکوب شده .. نمیدونه چی بگه

کمیل کیفشو بر میداره و با عصبانیت به دات نگاه میکنه

همه کلیدا و اسنادو ازش میگیری.. باهاش تسویه حساب کن و بندازش بیرون.. فردا که برمیگردم نمیخوام اینجا ببینمش

کمیل ازونجا میره

دات: خدای من.. اینجا چه خبره؟

الک پاهاش سست میشه و رو زمین میشینه.. دات با عجله میره سمتش

دات: الک اون داشت از چی حرف میزد؟

الک: من نمیدونم

دات با عصبابیت به در نگاه میکنه

دات: دیگه واقعا شورشو در آورده..نمیدونم رئیس از چی این خوشش میاد..

به الک نگاه میکنه

دات:پاشو ... به حرفاش گوش نده.. فکر میکنه چون رئیس اینجا نیست میتونه هر کاری بکنه... الک

دات الک و بلند میکنه

الک به دات نگاه میکنه

دات : ان میخواد از نبود رییس سو استفاده کنه.. نباید بزاریم این اتفاق بی افته.. اون داره یه شبه همه زحمتای چند ساله رئیسو به باد میده

الک: باید چیکار کنیم؟

دات:  میپیچونیمش...نباید اطلاعات مهمو در اختیار ش قرار بدیم..  خدا کنه رئیس زود حالش خوب بشه

الک با ناراحتی به میز مگنس نگاه میکنه..

دات به صورت الک خیره شده

دات: الک .. ما باید

صدای تلفن

الک با عجله به گوشی نگاه میکنه

 Raised in painWhere stories live. Discover now