Part 11

200 37 7
                                    

مگنس: بهتره بری خونه .. من فعلا اینجام

لورنز: ببخشید قربان فکر نکنم فکر خوبی باشه..اگه اجازه بدید منتظرتون بمونم

مگنس: خیلی خب.. هرجور دوست داری

مگنس از ماشین پیاده میشه و میره سمت بار

کلریو میبینه که دست یه پسر مو بورو گرفته

مگنس: این پسره....

بعد از یه مدت لورنزو پشت سر مگنس وارد میشه
رو میکنه به لورنزو

مگنس:.ببین این پسره کیه.. یه مدته همش دور و بر کلریه..

لورنزو: چشم

مگنس میره سمت جمعیت.. کنار پیشخوان  کمیلو میبینه که داره با الک حرف میزنه.. سر جاش می ایسته.. به دوتاشون نگاه میکنه

مگنس: اون اینجا چیکار میکنه...!!!

نفس عمیقی میکشه و چند لحظه منتظر میمونه..کمیلو میبینه که با عشوه مدام به الک نزدیک میشه..با اخم سمتشون قدم برمیداره..یه قدم برنداشته میبینه یکی دست الکو میگیره و سیلی محکمی بهش میزنه

مگنس با تعجب به الک نگاه میکنه که میخوره زمین..
جمعیت میرن عقب و داد میزنن..یه عده ام  میخندن و از نمایشی که راه افتاده خوشحالن

با عصبانیت میره سمتشون

مشت محکمی به سباستین میزنه و اونو پرت میکنه رو زمین

الک بهش خیره شده

کلری: مگنس

کمیل: مگ...نس

مگنس با عصبانیت به الک نگاه میکنه

مگنس بدون اینکه چیزی بگه سمت سباستین برمیگرده و اونو بلند میکنه.. یقشو میگیره و با عصبانیت بلندش میکنه

مگنس: پسره ی احمق..بازم تو...آره؟؟

سباستین: ولم کن

مگنس: اگه یبار دیگه..فقط یبار دیگه دو رو برش ببینمت با دستای خودم میکشمت.. فهمیدی؟

سباستین با عصبانیت  به مگنس نگاه میکنه .. نفس نفس میزنه

مگنس  یقه شو ول میکنه و اونو پرت میکنه سمت در

مگنس: گورتو ازینجا گم کن

سباستین می افته رو زمین ..با عجله بلند میشه و از بار میره بیرون

مگنس رو میکنه به الک

الک زود بلند میشه

مگنس با عصبانیت دستشو میگیره و اونو میکشه بیرون

همه بهشون نگاه میکنن

جیس: اینجا چه خبره؟

کلری : من نمیدونم..چرا مگنس اینقدر عصبانیه؟

کمیل با اخم به در نگاه میکنه

بیرون بار

دست الک و ول میکنه..  نفس نفس میزنه...رو میکنه به الک

 Raised in painWhere stories live. Discover now