part1

1.5K 85 30
                                    

د.ا.د ملانی
دست گربه بیچارمو  گرفته بودم و مجبورش کرده بود تا روی دوتا پا وایسه باهم برقصیم
انگاری اونم خوشش اومده بود  و بپر بپر میکرد با صدای بلند خندید
یهویی جنی شد بهم یه فیف (غرش عصبانی گربه ها )کرد و رفت
داد زدم:اقای فیفی (اسمش فیفیه)
تو یه عوضی هستی که پارتنر رقصتو ول کردی
دوباره بهم فیف کرد
+به خاطره همینه اسمت فیفیه
مامان:چی کارش کردی باز صداش در اومد
+آموزش رقص به گربم میدادم
مامان:ملی ملی ملی یکم دست از سر این بدبخت بردار هفته پیش داشتی سعی میکردی بهش اشپزی یاد بدی
خندیدم:میخواستم بهت کمک کنه
مامان:من یه گربه اشپز نمیخوام همین که موهای تو می‌ریزه توی غذا هامون کافیه
روی صندلی نشستم و گفتم:مامان
مامان:جانم
+مطمعنی که این هفته نمیاد؟
مامان چاقویی که باهاش گوجه خورد میکرد رو روی تخته گذاشت و گفت:از وقتی چهارده سالت بوده نمیاد هر سال همینو میپرسی خیالت راحت واسه تولد ۲۵ سالگیت نمیاد
نفسی از سر آسودگی  کشیدم
یهویی جیغ زدم گفتم:واییییییییییی زیباااا منو میکشه
مامان:چرااا
+بهش قول داده بودم دوساعت پیش بریم ببینیم بورسیشو قبول کردن
مامان:زهره ترکم کردی خب برو لباس بپوش برو
سریع به سمت اتاقم رفتم وسط راه پام به فیفی خورد  باعث شد وحشی بشه حمله کنه به پاهام و شروع کنه گاز گرفتن
در حالی که جیغ میزدم و میدوییدم فیفی به پاهام چسبیده بود
+گربه گوزوووووو وحشییی ازم
دور شووو اشغال میمون
مامان دویید سمتم فیفی رو بغل کرد برد
بیچاره مامانم به سر و صدا های من عادت کرده بود
سریع وارد اتاق شدم  یه شلوار لی بگی و یه مانتو کوتاه پوشیدم روسریمم همینجوری انداختم
دویدم بیرون
+دریاااااا کلیدتو بردم
مامان:کلید باباتو ببر بی ادب چه طرز حرف زدنه
خندیدم عجب مامان منحرفی دارم مثل خودم
سریع سوار سمند البالویی مامان شدم و حرکت کردم 
نیم ساعت بعد رسیدم دم در خونه زیبا یه تک انداختم هنوز بوق نخورده در باز شد زیبا با قیافه برزخی  اومد سمتم  ترسیدم در رو قفل کردم
دستگیره رو کشید در باز نشد
زیبا:اسکل احمق اومدی در خونمون بعد در رو قفل کردی ؟
+میخوای منو بخوری
زیبا:مگه آشغال خوردم
دهنم باز موند
+خیلی کثافتی میمون تاسمانی نه نه از اون میمونا که کونشون قرمزه و مثل بادبادکه

زیبا ریلکس به فحشای من گوش میداد وقتی تموم شد گفت:این همه زرت و پرت از کجات میاری در رو باز کن
در رو باز کردم نشست توی ماشین
لبخند گشاد بهش زدم
+منو ببخش دوست عزیزم
زیبا با قیافه کج و کوله گفت:عییییی دهنتو ببند  باشه میبخشمت به شرط چیپس
+ایووووووللل چیپسسسسس
محض اطلاعتون چیپس یکی از خوراکی های حیاتی زندگی من و زیبا و صنمه
صنم کیه ؟اونم یه‌گاوه که با من و زیبا دوسته در اصل ما از وقتی راهنمایی بودیم تا الان که فارغ و التحصیل شدیم باهم دوستیم

زیبا:ببین هر کی تو‌ رو ببینه توی نگاه اول میگه وایی چه خانوم با وقاری چه قدر پرنسس طور ولی کافیه دو دقیقه دهنتو باز کنی طرف میفهمه با چه گاوی طرفه
خندیدم
+قربون خودت
زیبا:میگم چرا تو من و صنم نمیای
+من به اون کشور نمیام
زیبا:چه قدر تو گیری بابا اون کشور به اون بزرگی خب  از کجا میخواد بفهمه تو اومدی ایتالیا اون که از چهارده سالگیت دیگه خبری ازش نیست حتما سرش با زندگیش گرمه
+بحث این چیزا نیست من مامانمو تنها نمیزارم اون کارش و زندگیش اینجاس
زیبا:میدونی دلم برات تنگ میشه خب
+زر نزن رفتی اونجا یه عالمه پسر ایتالیایی سکسی میبینی منو یادت میره
زیبا:دقیقا یدونه از اونا که کلی چیزای خوب توی شورتش داره
+بیشعور هول منو به اون چیزا فروختی ؟
خندید و گفت:سکس خیلی مزایا داره
+خفه شو انگل 
جلوی دانشگاه پارک کردم پیاده شدیم رفتیم داخل
چه نقشه های شومی که من توی این دانشگاه اجرا نکردم تا خود ریس دانشگاه از دست من در امان نبود
یادمه یه بار توی یکی از سخنرانی های مهمش  روی صندلیش از این صداهای گوز گذاشتم وقتی نشست صدای گوز مهیب بلندی توی فضای اتاق اکو شد
اونم جلوی همه اساتید و دانشجو ها

جدال فمیلیاحيث تعيش القصص. اكتشف الآن