〰️〰️〰️〰️〰️〰️
از خونه جیمین اینا برگشته بودن و جونگکوک حالا احساس سبکی میکرد
دیگه لازم نبود به فکر این باشه که چطور قضیه رو به جین و جیمین بگه
غلتی توی جاش زد و به اینهمه جنتلمن بودن تهیونگ فکر کرد
چقدر خوب بود که وارد زندگیش شده بود ...با همین فکر ها لبخندی زد و به خواب رفت
_ سه هفته بعد _
جونگکوک داشت به خونه برمیگشت و آهی کشید ، از اونجایی که تهیونگ امروز با چهارتا از بچه ها کلاس جبرانی داشت مجبور شده بود مدرسه بمونه و کوک تنها به خونه برگشته بودفردا میشد یک ماه که با تهیونگ قرار میذاره و با فکر کردن به شیرین ترین ماهی که تو کل زندگیش تجربه کرده بود لبخندی زد
با رسیدن به در خونه کفش هاش رو درآورد و کلید رو توی در انداخت
مادر و خواهرش خونه مادربزرگ رفته بودن و جونگکوک تا آخر شب با پدرش تنها بودقبلنا مشکلی نداشت ولی باباش اخیرا خیلی عجیب رفتار میکرد
با وارد شدن به خونه و دیدن پدرش که با لباس های محل کارش روی مبل نشسته بود با تعجب سلامی کرد+ فکر میکردم سرکار باشی
پدرش لبخند معنا داری بهش زد و با دستش به مبل کنارش اشاره کرد« موندم چون یکم باهات حرف دارم .... بیا بشین »
ضربان قلب جونگکوک ناخودآگاه بالا رفته بود
باباش چه حرفی میتونست باهاش داشته باشه ؟پدرش نگاهی بهش انداخت و لحنش در لحظه ای جدی شد
« جئون جونگکوک بهم بگو آبرو برات چه معنایی داره ؟ »احتمالا این اولین باری بود که پدرش اینطوری رسمی و جدی صداش میزد
جونگکوک همونطور که سعی میکرد استرسش رو پنهان کنه پرسید
+ منظورتون چیه ؟« چرا داری آبروی من رو به باد میدی ؟ »
خواست چیزی بگه که پدرش ادامه داد
« نه تنها آبروی من بلکه آبروی خودت و خانوادت رو به خطر انداختی »کوک بزاق دهنش رو قورت داد و با صدای لرزونی پرسید
+ اما مگه من چیکار کردم ؟پدرش دستش رو روی مبل کوبید و با تن صدای بلند تری گفت
« میپرسی چیکار کردی ؟ »
YOU ARE READING
𝐈𝐧𝐭𝐨 𝐘𝐨𝐮𝐫 𝐀𝐫𝐦𝐬 | 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤
Fanfiction• 𝐍𝐚𝐦𝐞 : 𝐈𝐧𝐭𝐨 𝐲𝐨𝐮𝐫 𝐚𝐫𝐦𝐬 | در آغوش تو • 𝐌𝐚𝐢𝐧 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 • 𝐎𝐭𝐡𝐞𝐫 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐘𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧 * 𝐧𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 • 𝐆𝐧𝐫𝐞 : 𝐒𝐜𝐡𝐨𝐨𝐥 𝐥𝐢𝐟𝐞 , 𝐃𝐚𝐝𝐝𝐲 𝐤𝐢𝐧𝐤 , 𝐂𝐮𝐭𝐞 , 𝐬𝐦𝐮𝐭 , 𝐋𝐢𝐭𝐭𝐥𝐞 𝐜𝐨𝐦...