+خداااااا چرا من مجبورم به سوالای اون معلم های عوضی جواب بدمممممخب درست حدس میزنید این صدای جونگکوک است در حال ناله کردن از دست درس هایش
« جونگکوک مطمعنی نمیای ؟ »
پوفی کشید و برای بار هزارم جواب مامانش رو داد
+ نمیتونم سرم خیلی درد میکنه
« بیا اونجا با جیمین خاله بازی کنید حواست پرت میشه »نگاه معنا داری به مادرش انداخت و پرسید
+ الان .... واقعا جدی بودی ؟
خانم جئون همونطور که سعی میکرد ضایع نکنه بدون گفتن حرف اضافه ای با پدر کوک از خونه بیرون رفتنسرش داشت میترکید و واقعا هیچ ایده ای نداشت علت مزخرفش چی میتونه باشه ؟ اون چرا شاید هم این بود که بعد از حموم کردن موهاش رو خشک نکرد و با وجود سرمای هوا تو حیاط رفت
هر لحظه درد سرش بیشتر میشد ، پوففف از قرص خوردن متنفر بود ولی انگار الان مجبور بود که یکی از اون دونه های گچی تلخ و بدمزه رو بندازه بالا
به سمت آشپزخونه رفت و قفسه ای که قرص ها همیشه اونجا بودن رو زیر و رو کرد اما خبری از قرص مورد نظرش نبود
همیشه همین بود اون چیزی که میخوای هیچوقت سر جای خودش نیستتتتت
بصدا در اومدن زنگ خونه افکارش رو قطع کرد حتما باز چیزی جا گذاشته بودن ، چه بهتر میتونست ازشون یه قرص لعنتی هم بخواد
همونطور که در رو باز میکرد دستش رو به سرش گرفت و گفت
+ مامان قرص سر درد تموم کردیم ؟با نشنیدن جوابی نگاهش رو به در داد و با دیدن کیم تهیونگی که با تعجب بهش نگاه میکرد .... آره درسته پشماش ریخت
نفس عمیقی کشید و با خودش تکرار کرد : هوفففف آروم باش کوک ، سعی کن عادی رفتار کنی ، همین
گلوش رو صاف کرد و لب زد
+ آقای کیف اینجا چیکار میکنید ؟تهیونگ چند تا پلک متعجب زد و جواب داد
_ کیم هستم و اینکه طرف های غذای دیروز رو آوردمباشه ولی ریدی کوک آخه آقای کیف چی بوددددد
+ ب..بخشید حواسم پرت شدتهیونگ همونطور که ظرف هارو دست کوک میداد با لخت تردید داری پرسید
_ کمکی هست که بتونم بهت بکنم ؟جونگکوک لب پایینش رو توی دهنش برد و گاز کوچیکی گرفت سر درد واقعا امونش رو بریده بود
+ قرص ..... سر درد دارید ؟
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
اوکی تهیونگ رفته بود پایین تا قرص سر درد رو بیاره و کوک نمیدونست چیکار کنهههههههه
اول موهاش رو شونه کرد شلوارش خوب بود فقط یه پیرهن اورسایز پوشیدسوال نپرسید خودش هم نمیدونست چرا سعی داره کیوت به نظر برسه
واییییی لعنت به سر درد ،،، زنگ در برای دار دوم به صدا در اومد و این نشون میداد تهیونگ قرص آورده ، سرگیجه خفیفی هم گرفته بود برای همین نمیتونست سریع بره پس با کمک دیوار به سمت در رفت و بازش کرد
ESTÁS LEYENDO
𝐈𝐧𝐭𝐨 𝐘𝐨𝐮𝐫 𝐀𝐫𝐦𝐬 | 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤
Fanfic• 𝐍𝐚𝐦𝐞 : 𝐈𝐧𝐭𝐨 𝐲𝐨𝐮𝐫 𝐚𝐫𝐦𝐬 | در آغوش تو • 𝐌𝐚𝐢𝐧 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 • 𝐎𝐭𝐡𝐞𝐫 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐘𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧 * 𝐧𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 • 𝐆𝐧𝐫𝐞 : 𝐒𝐜𝐡𝐨𝐨𝐥 𝐥𝐢𝐟𝐞 , 𝐃𝐚𝐝𝐝𝐲 𝐤𝐢𝐧𝐤 , 𝐂𝐮𝐭𝐞 , 𝐬𝐦𝐮𝐭 , 𝐋𝐢𝐭𝐭𝐥𝐞 𝐜𝐨𝐦...