جیمین
من_ هیونگ چرا میزنی؟
_ گفتم سریع تر ظرف بشور
صدای سر آشپز تو آشپز خونه پر سر و صدا واضح به گوشم رسید
سرآشپز_ جیمین ظرفا رو هرچی سریع تر بشور سفارشای آخریه
من_ چشم
بعد از تموم کردن ظرفا سر آشپز بهم اجازه داد برم لباسامو عوض کنم
بیرون تهیونگ شونه به شونم حرکت میکرد تهیونگ بهترین دوستمه ما وقتی تو پرورشگاه بودیم باهم دوست شدیم و پارسال فرار کردیم.
چون همیشه تو مدرسه دعوا میکردیم ما رو اخراج کردن
جین هیونگ دیگه نزاشت بریم مدرسه و گفت برید تو مرغ سوخاری فروشی کار کنید
اون واقعا مهربونه ولی بعضی وقتا خیلی بد اخلاقه و با منو تهیونگ دعوا میکنه آخه اون سه سال از ما بزرگتره و هیکلش هم از ما گنده تره.
اسم من جیمینه ۱۲ سالمه و آرزوم اینه که یه خانواده واقعی داشته باشم
.
YOU ARE READING
Intimacy, a reflection of my family
Romanceچی میشه اگر یه دختر عجیبتر و کله شق تر از یه اکیپ پسر هفت نفره رو هشت نفره کنه؟ داستان از جایی شروع میشه که تهیونگ پسر شلوغ و سر به هوا از یه مرد پولدار توی ترافیک کتک میخوره اونجاست که خون جین هیونگش به جوش میاد باید چیکار کنه؟ نمیشه که اون هفت...