/ آهنگ رو when was it over- Sasha saloan رو پلی کنید/جونگکوک گیجو منگ از آغوش سوآ جدا شد:" کیه؟..
سوآ با ترس از روی مبل بلند شدو دستشو داخل موهاش کرد :" بابای جیمین..
مجبور بود جواب بده چون بی پاسخ گذاشتنش عواقب خوبی نداشت.." سلام سوآ خوبی؟...بد موقع که مزاحم نشدم!؟ "
سوآ با اضطراب قدم میزد :" سلام آقای پارک...شرمنده سرم شلوغ کار بود..
" هممم همون کار پاروقتی که جیمین گفت.. فکر میکردم بهت گفته باشه که دیگه اونجا نری"
سوآ با تعجب ایستاد :" جیمین به من چیزی نگفته..ولی چرا نباید برم؟..
آقای پارک صداشو صاف کرد :" در شأن خانواده پارک نیست که عروسشون تو همچین مکانی کار کنه..
سوآ با عصبانیت چشماشو لحظه ای بست تا به اعصابش مسلط باشه :" بله..حق با شماست..
" زنگ زدم که یه سر بیام خونت.. اگه کار داری فردا شب میام.."
سوآ هم راضی بود :" آه بله..بابت امشب متاسفم..فردا میبینمتون..
جونگکوک مستانه روی مبل نشسته و به اضطراب و نگرانی های سوآ خیره شده بود..جیمین چی داشت که بخاطرش هرکاری میکرد..حتی نابودی زندگی آزادانه اش..
تا آخر ماه برای همیشه از کنارش میرفت و دیگه هیچ وقت نمیتونست نزدیک خودش نگه داره.. چشمای خمارش ناخواسته پر شدو با آهی بست... مستی عقل و ذهنش رو نابود کرده بودو به چیزای عجیبی که برای خودش هم تازگی داشت فکر میکرد...از روی مبل بلند شد تا آبی به صورتش بزنه و از حالت مستی خارج بشه ولی سرگیجه اجازه ندادو سوآ در حالی که به جیمین پیام میداد سریعا کنارش ایستادو مانع افتادنش شد:" بشین...اینقدر مست کردی که نمیتونی راه بری..
جونگکوک با لبخندی روی مبل نشستو سوآ رو با خودش به آغوشش کشید :" توام بشین.. نرو..
سوآ با اضطراب تو آغوش جونگکوک مچاله شد.. جونگکوک نرمال رفتار نمیکرد و میترسید خطایی ازش سر بزنه.. با لبخندی کمی خودش رو بلند کرد ولی جونگکوک آغوشش رو محکم تر کرد :" امشب..میشه اینجا بمونی؟...با تعجب سرش رو بلند کردو به چشمای خماری که به سختی باز نگه داشته بود خیره شد:" اگه..یونا بياد چی؟..
جونگکوک سر سوآ رو روی سینه اش گذاشت :" دیگه مهم نیست.. هیچی مهم نیست سوآ..
سوآ با لبخندی دستش رو دور کمر جونگکوک گذاشتو به صدای قلبی که به آرومی میکوبید گوش سپرد.. خودش هم این آغوش رو میخواست.. دور شدن از جونگکوک چیزی از وجودش رو کم میکرد... ولی الان، همین لحظه، حس خوبی داشت.. حتی اگه اسم این کار خیانت بود، دوست داشتنی بود..
........
VOUS LISEZ
Is It Just Me?
Fanfictionعشق یعنی دوست داشتن بیش از حد تو؟ يعنی فدا کردن تمام خواسته ها و آرزو هام؟ تو هم مثل من بودی، یا فقط منم؟! 🎖 1. #Jm 🎖 1. #Hate 🎖 2. #BoyXGirl 🎖 3. #Girlxboy