کل شب رو استرس داشتو تمام فکرش پیش جونگکوک و حرفاش بود.. مهمون ها خونه رو ترک کرده بودنو خدمتکارا مشغول جمع کردن شدن..
برای رفتن به اتاق خوابش به خانم پارک که در حال صحبت با یکی از خدمتکارا بود نزدیک شد:" با من کاری ندارین؟..خانم پارک با اخمی به سمت سوآ چرخید :" امشب شب جالبی رو نگذرونیدم..کادویی که گرفته بودی اصلا مناسب جیمین و خانواده پارک نبود..از این به بعد هر خریدی که داشته باشی قبلش با من هماهنگ شو..
سوآ اینقدر خسته و بیحوصله بود که اهمیتی به این حرفا نمیداد با سرش تعظیمی کرد و به سمت اتاق خواب مشترکش با جیمین رفت..
لباس های سنگین تنش رو زیر نور کم آباژور عوض کردو بعد از پاک کردن آرایش صورتش کنار جیمین دراز کشید..جیمین پشت بهش دراز کشیده بودو به نظر خواب میومد..
گوشی رو دستش گرفتو به لیست شماره هاش رفت..دستش رو روی اسم جونگکوک کشید ولی برای پیام دادن دو دل بود..چند هفته ای بود که شماره اش بلاک بودو مثل قدیما نمیتونستن باهم ارتباطی داشته باشن ولی اینقدر دلتنگ و نگرانش بود که طاقت نیاورد و شماره اش رو از بلاکی خارج کرد..با دستای لرزون پیام کوتاهی نوشت :" جونگکوک کجایی؟..
نه این پیام خوب نبود چرا باید از موقعیتش باخبر میشد...دوباره نوشت :" لطفا دیگه اطراف خونه آقای پارک نیا..به سختی امشب رو سر کردم..
کمی فکر کرد ولی خیلی تهدید آمیز بود..دوباره پاک کرد :"جیمین وقتی از حیاط برگشت خیلی داغون بود..اتفاقی افتاد؟..
خواب نبود..از لحظه ای که وارد اتاق شدو لباساشو عوض کرد تا الان که در حال چت کردن بود رو متوجه شد..نمیتونست این خیانتو بی تفاوتی به احساساتش رو درک کنه..با صدای گرفته ای به سمت سوآ چرخید :" این وقت شب با کی حرف میزنی؟
سوآ همچنان دو دل بودو به پیامش خیره خیره نگاه میکرد که صدای جیمین ترسی به دلش داد..سریعا صفحه ی گوشی رو خاموش کردو سعی داشت لبخندی به لباش بیاره :" بیداری؟..فک کردم خواب باشی..
جیمین کاملا به سمتش چرخید و با اخمی به گوشی دستش اشاره کرد :" کیه؟..
سوآ خنده ای کرد :" هیچکس داشتم تو اینستا میچرخیدم..
نگاه خشمگین جیمین نفس سوآ رو سخت کرد..جیمین با عصبانیت از روی تخت بلند شدو به بالکون اتاق رفت ..
سوآ نفس راحتی کشید ولی همچنان رفتارهای عجیب جیمین ته دلش رو به لرزه می انداخت..باید از اتفاقات قبل از ورودش به خونه با خبر میشد.. سریعا پیامی که نوشته بود رو به جونگکوک ارسال کردو از روی تخت بلند شد تا کنار جیمین بره..

VOCÊ ESTÁ LENDO
Is It Just Me?
Fanficعشق یعنی دوست داشتن بیش از حد تو؟ يعنی فدا کردن تمام خواسته ها و آرزو هام؟ تو هم مثل من بودی، یا فقط منم؟! 🎖 1. #Jm 🎖 1. #Hate 🎖 2. #BoyXGirl 🎖 3. #Girlxboy