با بسته شدن در، دوباره به شکل خودش تبدیل شد و لعنتی به کریس فرستاد. اگه دست خودش بود، اصلا نمیذاشت که نزدیک کای بشه، ولی...
به عسلکش که مثل فرشتهها خواب بود، نگاهی انداخت و محوش شد...= واقعا این همه زیبایی رو درک نمیکنم... ولی اینو میدونم که.. همین باعث دردسرته... و همچنین.. عذابت..
نمیخواست به آینده فکر کنه، چون واقعا اعصابش رو بهم میریخت... اتفاقایی که قرار بود در آینده بیافته، برای هیچکس خوشایند نبود و صددرصد خیلی از زخمای قدیمی رو باز میکرد...
با ناراحتی به چهرهاش نگاهی کرد... بعد دوباره تبدیل به پروانه شد و از پنجرهی اتاق بیرون رفت..
~~~~~~~~~~~~~~
2 Days Later
_ کای میتونیم یکم حرف بزنیم؟
با چند بار بحث کردن بین خودشون، تصمیم گرفتن تا مرگ رئیسصون رو اعلام کنن...
درسته که احتمال زنده بودنشم بود، ولی تا مطمئن نشدن به کسی نمیگن، این بهترین راهه..کای برگشت و به هر سهشون نگاهی کرد و لبخندی زد.
هر سه با دیدن چهرهی معصومانهش، برای گفتن تردید کردن... ولی به نفع خودشم بود که چیزی بهش نگن...
سوهو با شجاعتی که نمیدونست یه دفعه از کجا پیداش شده، به سمتش رفت.* باید یه خبر مهمی رو بهت بگیم...
کای با کنجکاوی بهشون نگاه میکرد.
* میدونی.. دربارهی چیزه..
کای منتظر ادامهی حرفش بود، ولی با دیدن سکوتی که بینشون ایجاد شده... دستش رو روی شونهی سوهو گذاشت و کاری کرد که توی چشمهاش نگاه کنه. لبخندی برای اطمینان بهش زد، تا ادامهی حرفش رو بدون تردید بزنه.
* دربارهی پدرخوندهاته..
با شنیدن پدرخونده، لبخند از روی لبهاش پر کشید و با نگاه مشکوکی به همشون، خیره شد.
* ما شواهدی پیدا کردیم که انگار پدرخوندهات... دیگه زنده نیست... هوه گفتم بالاخره...!
جملهی اخرش رو زمزمهوار گفت... البته اگه بلند میگفت هم کای دیگه چیزی نمیشنید... خیره به زمین مونده بود، دستش از روی شونهی سوهو سر خورد و کنار بدنش دراز شد.
' ما فکر میکنیم که کشته شده باشه..
هر سه بهش نگاه میکردن... خواستن بهش کمی دلگرمی بدن..
_ میتونی گریه کنی، ما اینجای..
با شنیدن یه دفعهایه خندهی کای، کریس حرفش رو ادامه نداد. تنها کاری که میتونستن بکنن، خیره شدن بود...
+ ههاها..هها... دارین هه.. باهام شوخی واییی ههه... میکنین.. مگه نه؟!
به تک تکشون زل زد تا حرفش رو تایید کنن، ولی با دیدن سر پایین افتادهاشون، خندههاش کم کم محو شدن... و جاش با چشمهای گشاد شدش، یقهی کریس رو گرفت و شروع کرد به تکون دادنش...
ВЫ ЧИТАЕТЕ
𝑮𝒂𝒎𝒆 𝑶𝒇 𝑫𝒆𝒔𝒕𝒊𝒏𝒚↬𝑺1 ᶠᵘˡˡ
ФанфикCouple: Sekai🥀 Kookv🥀 Kairis🥀 Genre: Paranormal⛓ Fantasy⛓ Comedy⛓ Mystery⛓ Romance⛓ Angst Up Days: Wednesday channel: @Drk_fiction مقدمه داره.. :)