تا وارد اتاق شدن کریس درو بست و دست به سینه به سوهو زل زد.
* اونطوری بهم زل نزن! بگیر بشین تا واست تعریف کنم.
کریس چشمی چرخوند و روی تخت نشست.
_ توام مثل ماست نمون اونجا، بیا بشین زرتو بزن.
سوهو خندهای از این کلافگیه بیش از حد دوستش کرد و رفت کنارش نشست. با صورتی که حالا در کنار خشک بودن غم عمیقی رو نشون میداد، شروع به حرف زدن کرد.
* یادته تقریبا ۸ سال پیش یه حادثهای رخ داد و داداشم به طور فجیعی کشته شد؟
کریس با صورتی که غم درش دیده میشد، به دوستش نگاه کرد. میدونست سوهو اون سال خیلی درد کشید...
داداشش، که تنها کسش بود و خیلی دوستش داشت، درست شبی که برای اولین بار به داداش کوچیکش اجازه داده بود بره و خوش بگذرونه، اون اتفاق افتاد و سوهو نابود شد. خیلی طول کشید تا درست شه، ولی درست شد، چون سوهو به قول خودش که همیشه میگه، خیلی قویه...
_ یادمه ولی چه ربطی داره به این قضیه؟
* من تونستم بفهمم که کی جیمین و به اون وضع انداخته بود، ولی نمیتونم تنهایی کاری بکنم و به یه فرد قدرتمند احتیاج داشتم، که خوب پیداش کردم... اونم کسی نیست جز رئیست، پارک هی سون.
کریس همونطور که صورتش تو شوک فرو رفته بود، پلکی زد و بعد شروع به غرغر کرد.
_ ینی من الان باید اینو بفهمم؟! پس اون دوستیای که در موردش میگفتن کوو! دوستیام دوستیای قدیم!
صورت سوهو کمی رنگ گرفت و به دوستش با مهربونی نگاه کرد. میدونست که کریس برای شاد کردنش داره الکی چرت میگه... و واقعا خوشحال بود که کریس رو پیش خودش داره؛ اگه کریس نبود، نمیدونست تا کجا میتونست تحمل کنه، شایدم کلا از زندگی دست میکشید...
کریس همیشه پیشش بود، حتی وقتی جسد برادرش رو پیدا کردن. جوری بود که قابل شناسایی نبود، ولی با آزمایش دیانای، مشخص شده بود که خودشه. برادر نازنینش... اگه کریس اون روزا پیشش نبود... حتی نمیخواست بهش فکر کنه؛ الان تنها خانوادهای که داره کریسه.
* بسه دیگه این همه غرغر نکن، خودت میدونی که سرم خیلی شلوغ بود. تو این دوسالی که رفته بودم نیویورک واسه دکترا گرفتن، روی این قضیهام تحقیق میکردم. به خیلی چیزا رسیدم، ولی به کمک احتیاج داشتم، که تو زنگ زدی بهم و گفتی بیام اینجا.
نگاهی به کریس کرد که داشت با دقت به حرفاش گوش میداد.
* اولش نمیخواستم قبول کنم چون میخواستم روی انتقامم تمرکز کنم و نمیخواستم که تو روام درگیر کنم، ولی وقتی گفتی که برای کی کار میکنی، با یکم تحقیق، گفتم این بهترین فرصته، اگه من به دردش بخورم اونم بهم کمک میکنه که انتقاممو بگیرم.
KAMU SEDANG MEMBACA
𝑮𝒂𝒎𝒆 𝑶𝒇 𝑫𝒆𝒔𝒕𝒊𝒏𝒚↬𝑺1 ᶠᵘˡˡ
Fiksi PenggemarCouple: Sekai🥀 Kookv🥀 Kairis🥀 Genre: Paranormal⛓ Fantasy⛓ Comedy⛓ Mystery⛓ Romance⛓ Angst Up Days: Wednesday channel: @Drk_fiction مقدمه داره.. :)
