Part 6 ✔

125 38 63
                                        

امروز چون نتم تموم شده زود آپ کردم گفتم شب نمیتونم سر قولم‌گفتم باشم دیگه 🙂🙂بله دیگه حرفی ندارم یه کوجولو نتم فدا شما 😉😗

ببینین کی رو آوردم این پارت اگه گفتین کیه 😏😏برین ببینین کیه 😋

~~~~~~~~~~~~~~


هی سون بعد از نیم ساعتی که تو اتاقش خلوت کرد تا به خودش بیاد، به کریس خبر داد که تو اتاقش جمع بشن.

صدای در اومد و بعد از اجازه دادن هی سون، کریس به همراه سوهو وارد اتاق شدن.
سه نفری تو اتاق بودن ولی هی سون دنبال یکی دیگه‌ام میگشت! کریس با تعجب داشت بهش نگاه میکرد.

×اونجوری بهم نگاه نکن، اون کسی که برات کار میکنه و کارات رو واست راست‌وریس میکنه کجاس؟ گفتم همه، ینی اونم باید اینجا باشه.

کریس همچنان با تعجب بهش زل زده بود. ( رئیس از کجا میدونست که من همراه دارم؟! ) همینطور که تو شوک بود، دست برد تو جیبش و بهش پیام داد که بیاد.

_چند دقیقه دیگه اینجاس. ولی رئیس شما از کجا میدونستید که...

هی سون وسط حرفش پرید و نزاشت جملشو کامل کنه.

×فک کردی من افرادم و الکی انتخاب میکنم؟! من نه فقط تو رو، بلکه اون دوستت که نشون نمیدی‌ روام، برای کار قبول کردم. چون به درد بخوره و الانم جزو مواقعیه که بدردمون میخوره.

بعد ده دقیقه که سه نفری نشسته بودن، کریس متوجه‌ی این شد که سوهو، فقط تو سکوت نشسته و هیچ صدایی ازش در نمیاد. وقتی بهش نگاه کرد، انگار خیلی عمیق به فکر رفته بود... چون وقتی خیلی عمیق به چیزی فکر میکرد، دستاش رو بهم گره میکرد، آرنج‌هاش رو به پاش تکیه میداد و به یه نقطه زل میزد، جوری که انگار میخواست اون نقطه رو سوراخ کنه.

لبخندی روی لبش ظاهر شد. نمیدونست چطور انقدر با جزئیات حرکتاش رو یادشه، ولی اینو میدونست دوستش در کنار اینکه بعضی از خلقیاتش تغییری نکرده، خیلی تغییر کرده... دوتا جمله‌ای که در تضاد همن، ولی حقیقتی بیش نیست؛ چون تو این دو سالی که از هم دور بودن، سوهو خیلی فرق کرده و بدون کریس برای انتقام نقشه ریخته بود... انتقام اصلا تو شخصیت سوهو نبود.

صدای در اومد و همه رو از فکر در آورد. با اجازه‌ی هی سون در باز شد و فردی داخل اومد. کریس از جاش بلند شد و به سمتش رفت و دستش رو دور گردنش انداخت.

×خب رئیس ایشونم همون زیردست بنده هستن که تو همه چی وارده، مخصوصا هک کردن که میشه گفت حرفه‌اش حساب میشه... تهیونگ، البته من وی صداش میکنم.

تهیونگ چپ چپ بهش نگاه کرد، بعد دستش و از گردنش کنار زد.

' میشه کم زر زر کنی؟ زیردستم خودتی! خوبه همه‌ی کارات و من انجام میدم... تو بدون من هیچی نیستی.

𝑮𝒂𝒎𝒆 𝑶𝒇 𝑫𝒆𝒔𝒕𝒊𝒏𝒚↬𝑺1 ᶠᵘˡˡDonde viven las historias. Descúbrelo ahora