FIVE MONTHS LATER:
(پنج ماه بعد)_دادگاه، بالاخره مجوز آزمایش دیانای رو صادر کرده، سونگمینا! تو میتونی نمونهی آزمایش رو به آزمایشگاه ببری؟ خوبه، ممنونم. آقای جانگ، شکایت و باقی مدارک رو آماده کردید؟ خوبه. هوانگ، بادیگاردی که به لی کمک کرد تا فلیکس رو بدزده...هنوز در دسترسه؟!
_آره چانگبین؛ هنوزم زندانیه.
چانگبین سری تکون داد و گفت:
_باید باهاش مصاحبه کنیم...اون چیزهای زیادی از لی میدونه._میرم اتاق بازجویی رو آماده کنم...پنج دقیقهی دیگه اونجا باشید.
هیونجین این رو گفت و بعد رفت.جانگ هم برای آماده سازی مدارک رفت، باید تا دو ماه دیگه که دادگاه کریس بود اونها رو کاملاً آماده میکرد.
_زیاد صحبت نمیکنی، حالت خوبه؟!
_هی سونگمین، من زیادصحبت نمیکنم؟ احمقی؟!
_حرف دهنت رو بفهم سئو.!
سونگمین که لحنش از نگران، به عصبانیت ساختگیاش تبدیل شده بود گفت.توی این مدت، اون دو خیلی به هم نزدیک شده و تقریباً دوستهای صمیمی بودن، هرچند این بین، سونگمین یکم مضطرب بود، بابت طوری که پرونده داره سریع پیش میره.
_چانگبینا! از چهرهات مشخصه ردیف نیستی، میشنوم._دلیلش شخصیه، به زبون آوردنش سخته، به غیر از اینها، مطمئنم دلت نمیخواد بدونی.
_من کوتاه نمیام سئو! حرف بزن.
_اگر بگم نمیخوام چی؟
سونگمین با لحنی ترسناک و خمار گفت:
_اگر صحبت نکنی، میبوسمت.با این حرف، پسر بزرگتر، دستپاچه شد و سریع ارتباط چشمیاش رو با اون به پایان رسوند.
سونگمین با خنده گفت:
_اگر نمیخوای واقعاً انجامش بدم، فقط بهم بگو چه اتفاقی افتاده.چانگبین با ناامیدی نگاهی بهش انداخت و حرفی نزد.
_پس میخوایش.
_دست از سرم بردار سونگمین.!
با اضطراب و سریع، بعد از کوبیدن دستهاش روی میز، بعد شده و اونجا رو ترک کرد.سونگمین نباید توی خطر میافتاد، اون پسر نباید وارد این بازی میشد، نباید از خیانت چانگبین خبردار میشد؛...
'اون پسر...نباید توی دام میافتاد.'
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
بالاخره روزش فرا رسیده بود، میتونست بعد این مدت دوباره کریس رو ببینه اما...
مطمئن نبود که کریس به دیدنش میاد یانه؛ اون برای پنج ماه انگار ناپدید شده بود و به هیچعنوان طبق برنامهاش هیچوقت به عمارت هوانگ نرفت و حتی با اینکه مینهو شخصاً به ملاقاتش رفت، قبول نکرد که اون رو ببینه.
YOU ARE READING
𝘋𝘳𝘰𝘸𝘯𝘦𝘥 𝘪𝘯 𝘢 𝘣𝘭𝘢𝘤𝘬 𝘰𝘤𝘦𝘢𝘯 𝘴𝘵𝘢𝘪𝘯𝘦𝘥 𝘸𝘪𝘵𝘩 𝘭𝘪𝘦𝘴
Fanfiction☑️کامل شده☑️ "غرق در اقیانوس سیاهی آغشته به دروغ" _اگر بعد از فرار کردن از دست یک روانی، بفهمی که بعد از دوباره پیدا کردنت چه کارهایی انجام میده، اصلاً روی شخصیت گذشتهاش برچسب روانی نمیزدی. ممکنه به دادگاه کشیده بشی و بهت به چشم یک قاتل نگاه کنن...