نامجون به ارامی در اتاق رو باز کرد .سه ساعتی میشد که جیمین به خواب رفته بود و جونگ کوک هنوز اتاق ترک نکرده بود .
وقتی کاملا وارد اتاق شد ،با چشمای که به حالت قبلیشون برگشته بود ،مواجه شد .این نشون میداد که جی کی رفته و حالا جونگ کوک روی جسمش تسلط داره .
+حتی تو خواب هم داره ناله میکنه .مگه یه امگا چقدر میتونه درد داشته باشه که حتی تو خواب هم حسش کنه .
نامجون لبخندی به دونسنگش زد و بهش نزدیکتر شد .وقتی از عمیق بودن خواب جیمین مطمعن شد ،لبه ی تخت نشست .
/دکترش میگفت بدنش به عنوان یه امگای نر خیلی ضعیفه .ممکنه قبلا بیماری بدی مبتلا شده ب و برای همین قوای جسمانیش رو از دست داده باشه .احتمالا واسه همین بدنش نسبت به درد اینقدر حساسه .
+کل بدنش کبود بود هیونگ.پهلوش کبوده .نکنه بخاطر لگدی که اونشب بهش زدم باشه ؟من چیکار کردم هیونگ.بخاطر خودخواهی و گذشته ی لعنتیم ،اخرین راه نجاتش رو نابود کردم.
/این اشتباه هممون بود .اما با غصه خوردن چیزی درست نمیشه.بهتره برای جبران اشتباهمون بهش کمک کنیم تا هرچه زودتر خوب بشه و بتونه از اون عوضی ها شکایت کنه .
نمیدونست گفتنش درسته یا نه .پس تصمیم گرفت اول از شکی که کرده بود مطمعن بشه و بعدش راجب موضوع با کوک صحبت کنه .
/شام حاضره .بیا بریم پایین .با شکم گشنه نمیشه از یکی دیگه مراقبت کرد .
+اگر بیدار بشه چی؟
/دوربین اتاق رو روشن میکنم .اینطوری هر وقت بیدار بشه میفهمیم.خوبه؟
+خوبه .
سر امگا رو که هنوز به سینه اش تکیه داده بود ،به ارامی روی تخت گذاشت و بعد از کشید پتو روی تن نحیفش،همراه هیونگش از اتاق خارج شد .
خونه ای که توش بودن ،درواقع خونه ی مشترکه بود که از زمان دانشجوییشون با هم دیگه خریده بودن و دوطبقه داشت .طبقه اول یه سالن و اشپزخانه داشت و طبقه ی بالا چهارتا اتاق که هر کدوم متعلق به یکی از زوج ها و مجرهای جمعشون بود .
همه تو سکوت کامل مشغول غذا خودن بودن .البت که هیچ کدوم اشتها نداشتن و فقط با غذاشون بازی میکردن .
نامجون که نگاهش به گوشیش بود اتاق جیمین رو چک میکرد ،به سمت بقیه برگشت .
/بیدار شد.فکر کنم داره میاد پایین .
جین و نامجون به سرعت به سمت پله ها رفتن تا به امگا تو راه رفتن کمک کنن. پزشک بهشون گوشزده کرده بود که نزارن خیلی راه بره تا بخیه هاش زودتر خوب بشن .
.
.
.
.
ESTÁS LEYENDO
my dandelion(kokmin)
Acciónعشق درست مثل یه قاصدک ،زیبا و فریبنده است و نظر هر کسی رو به خودش جلب میکنه .اما متاسفانه به همون اندازه هم اسیب پذیر و شکننده است .باید همیشه حواست بهش باشه و ازش مراقبت کنی تا اسیبی نبینه . +فکر کنم هرزتون نیاز به تربیت داره تا دیگه مزاحم خلوت و ج...