ٰهمه مشغول غذا خوردن بودن .جیمین هم کمی با شوخی های نامجون و جین یخش اب شده بود و حالا حس راحتی بیشتری بینشون میکرد .
÷قاصدک،از غذا خوشت نمیاد ؟
جیمین دست از بازی کردن با غذاش کشید و نگاه مهربونش رو به تهیونگ داد .
-نه هوینگ ،خیلی هم خوبه . فقط خیلی اشتها ندارم .
کوک نگاهی به جیمین انداخت و بعدش گوشیش رو برداشت .بعد از چند لحظه با صدای پیامک گوشی جین رو به جین گفت .
+جین هیونگ.فکر کنم گوشیت یه صدایی داد .
جین نگاه متعجبش رو به کوک داد و با دیدن چشماش متوجه منظورش شد.
٪اااااا....فکر کنم از بیمارستان باشن .هنوز ولم نمیکنن که .
جین گوشیش رو باز کرد و پیامی رو که کوک براش فرستاده بود خوند .با خوندنش لبخندی روی لبانش نشست و جواب پیامش رو به سرعت براش فرستاد .
کوک با خوندن جواب جین ،از جاش بلند شد و بعد از برداشتن وسایلش شروع به اماده کردن چیزی کرد .
کوک برای اینکه جیمین تو جمع خجالت نکشه ،تو پیامش به جین توضیح داده بود که دیشب چه اتفاقاتی افتاده و احتمالا جیمین از اینکه غذا بخوره میترسه .جین هم در جوابش بهش توضیح داده بود که بهتره غذا های ابکی بخوره تا غذاهایی که روی میزه .کوک هم تصمیم گرفت برای امگای هلویی که با وجود گرسنگی زیادش ،از ترس اینکه دوباره مجبور بشه درد دیشبش رو تحمل کنه لب یه چیزی نمیزد ،کمی فرنی گوشت درست کنه .
در این حین که کوک مشغول پخت و پز بود تهیونگ از فرصت استفاده کرد .
÷قاصدک.من باید ازت معذرت بخوام .من باید زودتر از اینها پیدات میکردم.
جیمین که تا اون موقع ساکت بود ،نگاهش رو به تهیونگ داد .مثل همیشه لبخندی بهش زد .
-چرا باید بابت چنین چیزی معذرت بخوای هیونگ؟اصلا شما برای چی برگشتید کره ؟
÷یکی از دوستانم راجب جونگی بهم گفت .همین طور برام تعریف کرد که اون شریکای عوضیش چیکار کردن .من هم برگشت کره تا پیدات کنم اما هرچی کشتم خبری از نبود .
-پس......چطوری من رو اینجا پیدا کردید ؟
÷خوب راستش من پیدات نکردم.تو خودت من رو پیدا کردی.من برای دیدن برادرم و دوستانم اومدم اما تو پیش اونها رو پیدا کردم.
جیمین با چشمایی که متعجب بود پرسید :
-برادر.....یعنی شما برادرتون اینجاست ؟
÷بله .کوک برادر منه .
جیمین اوی کشیده ای گفت و دوباره ساکت شد .
÷قاصدک.من بابت جونگی واقعا متاسفم.
در یک لحظه صورت امگا با اشکهاش خیس شد .با صدای لرزونی لب زد .
YOU ARE READING
my dandelion(kokmin)
Actionعشق درست مثل یه قاصدک ،زیبا و فریبنده است و نظر هر کسی رو به خودش جلب میکنه .اما متاسفانه به همون اندازه هم اسیب پذیر و شکننده است .باید همیشه حواست بهش باشه و ازش مراقبت کنی تا اسیبی نبینه . +فکر کنم هرزتون نیاز به تربیت داره تا دیگه مزاحم خلوت و ج...