< پارت بیست و نهم>
رِبِکا:پس تمومه.
چان:البته...من با اجازتون میرم دیگه.
دوباره بلند شدن و دست دادن و چان رفت بیرون.
رِبِکا:کارش تمومه، انگل.
چان رفت سمت سرویس بهداشتی.
لولا:آرپا داره نزدیک میشه.
آرپا وارد دستشویی زنونه شد...البته اتاق عمومی بود تا دستشویی.
کلی پسر و دختر اونجا بودن چه در حال بوسه و...
رفت داخل یکی از اون سرویس.
لولا:داره میره بیرون...برو سریع.
آرپا:مگه قرار نبود بیاد اینجا؟
لولا:نمیدونم...اما سریع.
آرپا سریع از اونجا اومد بیرون و دید چان از در پشتی رفت بیرون...سریع رفت اونجا.
کارولین:ماشین چان داره میاد نزدیکم.
آرپا قدماشو تند کرد و دید چان وارد ی کوچه شد.
آروم آروم رفت و وقتی می خواست وارد کوچه بشه...ی نگاه کرد.
ی زن اونجا بود که سریع اومد چان و بغل کرد و همدیگرو شروع کردن به بوسیدن.
دید آلما اونجاست که پشتشون و تفنگ درآورده و چان رو نشونه گرفته...آرپا هم تفنگ رو درآورد و نشونه گرفت... چان داشت سینه های زن رو از رو سوتین قرمزش فشار میداد.کارولین:بار جابه جا شد و دارن دور میشن و ما الان داریم میریم جایی که فِین گفته.
لولا:حالا.
آرپا شلیک کرد و آلما هم از پشت.
زن گوششو بست و نشست رو زمین و شروع کرد به گریه کردن و جیغ زدن.
آلما سریع رفت سمت چان و چندتا تیر زد به قفسه سینش...آرپا هم رفت سمت اونا و آلما نشست و پیرهن چان رو پاره کرد...
آلما:تتوی گروه تِریاده.
آرپا:همونطور که میدونستیم.
لولا:و میدونستین که اون بار مال تریاده و این عوضی ی جورایی می خواست آدمای سالم رو بفرسته برای تریاد.
آرپا نگاهی به زنه کرد.
آرپا:با این چیکار میکنی؟
آلما:بسپارش به من تو برو...
آرپا رفت سمت بار و آلما ی نکاهی به زنه کرد و ...
.
.
.
YOU ARE READING
Centipede 🩸
Action🩸به آغاز اعتماد نکن،حقیقت در پایان اتفاق میافتد🩸 نام داستان:هزار پا(centipede) ژانر:جنایی،معمایی،راز آلود نویسنده:Nari🌱 (اگه روحیه لطیفی داری پیشنهاد میکنم نخونی) LGBT🏳️🌈