P.29

85 30 24
                                    

صبح روز بعدی جین به سمت اتاق کار نامجون رفت. دلتنگیش از طرفی و رایحه ای که از مرد باقی مونده بود از طرف دیگه به حال بدش اضافه میکردن. دلشوره ی بدی داشت. حس میکرد اتفاقت خوبی توی اون جنگ لعنت شده اونجور که فک میکردن پیش نمیره.

پشت میز با چوب فندق و روی صندلی از چرم اصلی و مرغوب نشست. دستش رو روی میز کار مرد کشید. تک تک ورق های روی اون میز، تمام خودکارها بوی مرد رو میدادن.

توی افکار خودش بود که در زده شد و صدای چانیول از پشت در به گوشهای امگای باردار رسید.

÷میتونم بیام تو لونا؟

+بیا تو

در با کلیک آرومی باز شد و پشت اون در چانیول با قامتی صاف ایستاده بود و توی دستاش توده ای کاغذهای مرتب شده بود. اون کاغذها برای اون بودن باید در نبود آلفاش وظایفش رو به خوبی انجا میداد.

÷چندتا برگه ی اداریه... با نامه های مردم که باید لیدر بهش رسیدگی میکرد ولی از اونجای که مرتب کردنشون طول کشید و نامجونم جنگ، این وظیفه ی نامه خوانی به شما اعطا میشه لونای عزیز

شوخ طبعی و اینکه سعی داشت حال اون رو بهتر کنه رو میتونست با تک تک حرفایی که میزد بفهمه. چانیول پسر پاک و ساده و همچنین خندانی بود خوشا به حال جفت این پسر که همچین آلفای پر از انرژی داشت.

+نامه های اداری... مربوط به چی میشن؟

÷مثلا اینکه توی واردات لباس توی مرز به مشکل خورده و برای ورود افرادی که نامجون بهشون دستور داده بود برای زمستون لباسهای گرم بیاره برای مردمش به مشکل خورده و سربازا اجازه ی ورود بهشون رو نمیدن... یا اینکه یه کیسه از دانه های مثل برنج و جو و دانه های انواع میوه ها رو نامجون خریداری کرده بود که برای ورود اجازه میخوان و تو باید یه نامه بنویسی که لونایی و اجازه ی ورود به این افراد رو میدی... توی قسمت مردمی هم مثلا اینکه فروشنده ها از اینکه مثلا گوشت شکاری کم شده و باید برای زمستون به شکار بریم و آذوقه جمع کنیم برای اون موقع از سال که شاید اون موقع توی تامین گوشت به مشکل بخوریم

+تجارت اصلی پک چیه؟

÷ما چرم صادر میکنیم و در عوضش چیزایی که نیاز داریم رو ازشون میگیریم

+چرم؟

÷آره... ما شکارچیای خوبی هستیم... آهوهایی که شکار میکنیم گوشتشو برای خودمون برمیداریم پوستشو میدیم به یکی دیگه در عوض از اونم مثلا لباس میگیریم یا پارچه میگیریم چون خیاط های زیادی توی پک نداریم

+چرا همون خیاط چندتا شاگرد نمیگیره تا به هزینه های اضافی توی پک برخورد نکنیم؟ مثلا اینکه فقط پارچه وارد کنیم و لباسهامون رو خودمون تولید کنیم اینطوری سرمایمون داخل خود قبیله میمونه

predatorWhere stories live. Discover now