روز مراسم~
ظهر بود و بادی لا به لای ستونهای اون عمارت میپیچید.
امگا همچنان خواب بود.در باز شد و آلفا تنها با یک شلوار سبز سربازی (شما تصور کنین کاری به چه شکلی بودنش نداشته باشین🥲) و پشت سرش یونجی داخل اتاق شدن
_لونا که هنوز خوابه... بیدارش کن
×چشم آلفا
سمت امگا رفت و با کمی تکون دادن و صدا کردنش سعی در بیدار کردنش کرد
امگا صدای هومی از سر خوابالودگی کشید و چشماش رو باز کرد
با دیدن نامجون اون هم این وقت از روز توی اتاقش سریع بلند شد و دستی به صورتش کشید تا از نبود رد آب دهنش روی چونه و لپش مطمئن بشهیعنی چیشده بود که اون آلفا اونجا اومده بود؟
+سلام آلفا صبح بخیر
_ساعت نه مراسم داریم و تو خوابیدی؟ فکر میکردم امگاها تو اینجور مراسما مخصوصا وقتی قراره عروس بشن اصلا شبو خوابشون نمیبره ولی تو... انگار براش اشتیاق آنچنانی هم نداری... جالبه
+نه اینطوری هم نیست من شبو نتونستم بنوابم بخاطر همینه دیر بیدار شدم
_زود حاضر شو اینجا همه حاضرن جز تو... زود باش
درسته امروز، روز ازدواجشون بود. آلفا رفته بود و اونو با کوله باری از حسهای سنگینی که اسمشونو نمیدونست تنها گذاشته بود
×لونا لطفا بلند بشین باید اول صبحانه بخورین و بعدش برین حموم
+باشه دست و صورتمو بشورم میام پایین تو برو
اطاعت کرد و از اتاق خارج شد.
جین با خودش بارها به این موضوع فکر میکرد که اگه اون روز نمیرفت بیرون چی میشد؟حتی خودش هم دلیل بیرون رفتن از پک رو نمیدونست. دلایل کوچیکی هم که به ذهنش میومد واقعا مسخره بی منطق بودن
شاید واقعا کار سرنوشت بود که جین، امگای آلفا نامجون بشه و نیازهاشو برداورده کنه
سری تکون داد. وقتی نداشت تا برای این افکار مرخرف و گذشته هدر بده. اون الان اونجا بود توی عمارت آلفا و مراسمی که که پیش رو بود
بلند شد و سمت دستشویی رفت مسواکش رو برداشت و شروع کردن به مسواک زدن
فقط ده دقیقه لازم بود تا اون با ظاهری تمیز و لباسهایی که یونجی جدیدا براش آورده بود حاضر در سالن غذاخوری مشغول خوردن صبحانهای سبک باشهخدمتکارایی که اونجا بودن همه سخت مشغول انجام تدارکات بودن از آشپزخونه صدای ظروف و همهمهی زنان میومد و توی حیاط سنگفرش عمارت مردها کارهای سنگین رو تنجام میدادن
پس نامجون کجا بود؟
+یونجی؟
بتا از آشپزخونه خارج شد و به سمت امگا اومد
YOU ARE READING
predator
Fanfictionهمه برای حفظ قلمروی خودش جنگ میکنن لیدر یه پک موظفه از داراییهاش محافظت کنه چی میشه اگه یه قلمرو توی جنگ شکست بخوره؟ تمام داراییهاش به غارت قلمروی برنده درمیاد پول، زمین، بتاها و آلفاهایی که زنده موندن و البته امگاها کیم نامجون لیدر قلمروی شادو...