قسمت هایی از فصل 2

998 87 10
                                    

قسمتی از لری اس. در فصل 2


****************************************************************************************************************

اَبِل از خواب پرید...اون ترسیده بود و نفس نفس میزد. اینجور موقع ها تو نوان خانه یه عالمه بچه بود که میتونست کنارشون بخوابه، ولی الان تو اتاقشه و میترسه...اون تنهاست

یه رعد و برق محکم کافی بود تا اَبِل از جاش بپره

اون از اتاقش اومد بیرون و موهای بلند حالت دارشو کنار زد

وقتی به جلوی در اتاق ددیاش رسید، در رو زد ولی کسی جوابی نداد...اون در رو باز کرد و اتاق رو خالی دید

هزا اینجا نیست

اون توی تاریکی به طبقه ی پایین رفت و یه سایه ی بزرگ دید...نشیمن هم تاریک بود فقط شومینه بود که روشنایی رو به وجود آورده بود...همینطور سایه ی بزرگ رو

اَبِل کمی لرزید، اون کی میتونست باشه؟



****************************************************************************************************************

قسمتی از زیم مین در فصل 2


طرف چپ صورت زین هنوز هم میسوخت و مطمئن بود جای انگشتاش روی صورتش میمونه

اون دیگه داشت کم می آورد...نفساش سنگین تر شده بود...

اون چطور جرئت کرد به زین سیلی بزنه؟ یعنی زین اینقدر آزار دهنده بود؟

اون واقعا نمی دونست چیکار باید بکنه...فقط احساس حلقه ش روی انگشتش بهش آرامش میداد و بس

اون الان تنهاس...البته احساس میکنه تنهاس


**********************************************************************************************************************

قسمتی از کیک در فصل 2


لوک واقعا خوشحال بود...اون و کلوم الان میتونستن تا یه ماه دیگه با هم باشن

میتونستن برن به ساحل، تا نیمه شب تو خیابونا دور دور کنن، با هم باشن

و دوستای دیگه شون قراره اونا رو همراهی کنن

این یعنی تـابـسـتـون

آره!

***************************************************************************************************************

فصل دوم هفته ی بعد چهارشنبه آپ میشه...یعنی

5 آذر 94

فکر کنم

خب الانم دارم لشتون رو آپ میکنم...خوشتون نیومد یا خوشم نیومد آن پابلیش میکنم درست مثل اسنو فلیک

اسمش هست:

EMPTY HEART

:) ممنونم که هستین....خواهش میکنم تنهام نذارین

متشکرم


keep holding me ‣ 1 ꗃ cake.ziam.larry ✓Where stories live. Discover now