1• ترميم كردنِ تو

7K 339 49
                                    

من الکسیا جونز ام.

من یه زندگی عالی ندارم. خب ، در حقیقت شما می تونید به زندگیم بگید " گوه" . هیچ کس به من اهمیت نمیده. و مسلما پدر و مادرم هم همین طور.

من هیچ دوستی ندارم چون مردم رو از خودم دور می کنم. بعضی اوقات هم لازم نیست که این کار رو بکنم چون خودشون دوست ندارن اطراف من باشن.

من آلوده ام. یه اشتباه. این چیزیه که هستم. پدر و مادرم منو نمی خوان. ما همیشه با هم جر و بحث می کنیم و این مثل این نمیمونه که ما تا حالا با هم صمیمی بوده باشیم. وقتی کوچیک بودم اونا عادت داشتن که همش منو سرزنش کنن.

چیزی که خیلی خوب میدونم اینه که مردم ترکت می کنن. دیر یا زود هر کسی این کارو میکنه. چه خوب باشه چه بد. تعداد کمی بر میگردن. فقط یه تعداد کم. و بیشتر اوقات کسی که بر می گرده اونی نیست که تو می خواستی باشه. این یکی از دلیل هاییه که من مردم رو کنار میزنم.

برای اون آدمایی که افسانه های جن و پری رو باور دارن، بزارید الآن بهتون بگم. اونا وجود ندارن. هیچ کس نمی تونه یه آدم درستی رو پیدا کنه که برای باقی عمرش باهاش بمونه. این جا مثل فیلم ها هیچ پایان خوشی وجود نداره. این زندگی واقعیه نه یه نمایش.

یه چیز دیگه که شما احتمالا بخواید درباره من بدونید اینه : من سیگار میکشم. و تقریبا هر روز مشروب می خورم. تتو کردم. باشه... تتو کردن اونقدر ها هم بد نیست. هر کسی تتو می کنه. ولی مال من خیلی برام معنی داره. هر کدومش یه معنی میده و فقط واسه فان نیست.

علامت بینهایت روی انگشتم خیلی معنی برام داره. یعنی من می تونم تا بینهایت ادامه بدم و من اینو فراموشش نمی کنم. من دو تا پرنده ی در حال پرواز روی استخوان شانه ام دارم که یعنی می تونم تا همیشه آزاد باشم.

زیر پرنده ها هم یه نوشته دارم که میگه ، خوشحالی بعد از اون فقط توی افسانه های جن و پری وجود داره. یه نوشته ی دیگه روی رانم دارم که میگه : چیزی که شکسته دیگه هیچ وقت نمی تونه درست بشه. یه رز هم توی گودی کمرم آخر ستون فقراتم دارم. که برای Nan هه. اون تنها کسی بود که منو باور داشت و وقتی اون مرد من یه تتوی رز کردم چون اون گل مورد علاقه اش بود. و آخرین تتوم رو هم روی مچ دستم دارم. که میگه " باور " (believe). این خیلی معنی میده چون همیشه به من یاد آوری میکنه باور داشته باشم.

اگه می خواید بدونید که من دوست پسر داشتم ، در حقیقت یه چند تایی داشتم. هیچ کدومشون نموندن. اکثر اوقات من اونارو کنار می انداختم. یا اونا خوششون نمومد که من مشروب می خوردم و سیگار می کشیدم و تمومش کردن. من واقعا خیلی اهمیت نمی دادم. پس ، الان من فقط رابطه های یه شبه دارم. من میرم بیرون ، یه آدمه هات می بینم و از راه به درش می کنم.(فریبش میدم.)

من از رابطه های عمیق منصرف شدم چون اونا دوام ندارن. پس من رابطه های یه شبه رو ترجیح میدم. هیچ احساسی فقط سکس. و وقتی اون تموم میشه من روز بعدش خیلی سریع اون جا رو ترک می کنم.

خیلی از آدم ها خواستن بهم کمک کنن. حتی درستم کنن. ولی مثل تتوم ، چیزی که شکسته باشه دیگه درست نمیشه. پس به طور اساسی مردم فکر میکنن که من شکستم. و من نباید سیگار بکشم و مشروب بخورم طوری که الآن انجامش میدم. مخصوصا به خاطر این که من هیجده سالمه.

ولی هی ، این زندگی منه و من هرکاری که بحوام باهاش انجام میدم ، باشه؟ ولی در هر حال هر وقت که مردم تلاش می کنن بهم کمک کنن یا حتی درستم کنن ، کاری از پیش نمی برن. اون ها همیشه طوری به نظر میان که انگار منصرف شدن. پس اساسا من درست نمی شم.

من تنها نیستم. خب ، بیشتر اوقات بیشتر اوقات نمی تونم بگم چون یا مستم یا بالام(تو فضام) پس این اذیتم نمی کنه. من مدرسه نمی رم چون هیچ وقت نمی رفتم پس دیگه نرفتم. من با مامان و بابام زندگی می کنم و اونا همیشه با تنفر بهم نگاه می کنن. اونا از این که من سیگار می کشم و مشروب می خورم متنفرن ، ولی خیلی ها این کارو می کنن.

ولی اونا از تتوهام هم متنفرن. اونا متنفرن ولی من اهمیت نمی دم چون دوستشون دارم. ما همیشه راجب این که باید سیگار کشیدن و مشروب خوردن رو ترک کنم بحث می کنیم و این که من باید برم مدرسه و یه شغل خوب بگیرم و این زندگی کثیفم رو تموم کنم. بیشتر راجب این که چطور اونا آرزو می کردن منو نداشته باشن. معمولا میرفتم خونه ی nan ولی از وقتی اون مرد من فقط میرم بیرون و تا ساعت یک صبح می مونم و بعدش برمی گردم خونه و مادر و پدرم دوباره سرم داد می زنن. پس بله ...

زندگی من خیلی کثیف تر از اونیه که بتونی بگی.

Fix You  | CompleteWhere stories live. Discover now