این متفاوت بود. کاملا متفاوت. من هیچ وقت این کارو نمی کردم. معمولا بعد از سکس من میرفتم یا توی جهت های متفاوت میخوابیدیم پس همدیگه رو لمس نمی کردیم. و بعدش یکی از ما می رفت قبل از این که اون یکی بیدار شه.
من هیچ وقت بعدش کسی رو بغل نمی گرفتم و به خاطر یه دلایلی احساس خوبی دارم؟ دستش روی کمرم مونده بود و مال من هم روی سینه اش. می تونم حس کنم سینه اش از تنفس بالا و پایین میره. اون قبل از من خوابید پس میتونستم یه کوچولو تماشاش کنم. اون خیلی جذابه. نه الکسیس ، تو نمی تونی از این فکر ها کنی. فردا راه جدای خودتو میری.
* صبح *
صبح روز بعد در حالی بیدار شدم که هیچ بازویی دورم نبود مثل موقعی که خوابیدم. اون رفته؟ یه نفس عمیق کشیدم و خیالم راحت شد از این که فهمیدم همه چیز همون طوریه که باید باشه. ما راه های خودمون رو میریم.
بلند شدم و فهمیدم لختم و همه ی لباس هامو دوباره پوشیدم. آره من احساس کثیفی می کنم ولی کی اهمیت میده؟ من عادت کردم. موهام رو با کشی که توی کیفم بود بالا بستم.
وقتی رفتم داخل هال شنیدم یکی داشت آهنگ می خوند. کی این جاست؟ به رفتن ادامه دادم تا زمانی که رسیدم به آشپزخونه. هری درحالی که داشت آهنگ می خوند توی آشپزخونه آشپزی می کرد. میخواستم دزدکی برگردم و برم بیرون قبل از این که متوجه من بشه و برگرده.
" اوه بیدار شدی؟ " اون با یه لبخند گفت.
" آره؟ " با گیجی گفتم.
" من برای خودمون صبحونه درست کردم. "
اون درحالی گفت که داشت برای هردوتامون روی میز وسط آشپزخونه بشقاب میزاشت.
" من فقط میخوام برم؟ " من گفتم و اون اخم کرد.
" چرا؟ " گفت و من آه کشیدم.
اون نمی دونه این چطوریه؟
" تو نمی دونی این چطوریه؟ "
من پرسیدم و به هردوتامون اشاره کردم. اون با حالت گیجی بهم نگاه کرد و منتظر شد ادامه بدم.
" این یه رابطه ی یه شبه است هری. کلمه اش -یک-هه ... پس من باید برم و ما دیگه هیچ وقت دوباره همدیگه رو نمی بینیم. "
من نامطمئن گفتم وقتی اون به زمین نگاه کرد و یه چیزی زیر لبش گفت که من نتونستم بشنوم.
" چی؟ " پرسیدم.
" چی میشه اگه من بخوام دوباره تو رو ببینم؟ چی میشه اگه من نخوام فقط یه رابطه ی یه شبه نباشه؟ " اون گفت و به چشمام نگاه کرد.
اوه خدا ...
" هری تو نمی تونی دوباره منو ببینی و این نمی تونه بیشتر از یه رابطه ی یه شبه باشه. "
YOU ARE READING
Fix You | Complete
Fanfiction[ C O M P L E T E D ] به الکسیا جونز گفته شده تمام زندگیش یه اشتباهه .. وقتی اون بزرگ تر شد شروع کرد به سیگار کشیدن و مشروب خوردن و رابطه های یه شبه. مردم میگن اون احتیاج به کمک داره یا شاید حتی باید درست بشه. اون طوری نیست که قبلا بود...
