43• واو .

1.3K 129 8
                                    

داستان از نگاه الکسیس:

وقتی همو بوسیدیم وقت رو تلف نکردیم. من پاهام رو دور کمرش حلقه کردم و اون دستاش رو گذاشت رو باسنم تا نگهم داره. بعد اون منو بالا کشید و رفت سمت اتاق خوابم.

اون با پا به در ضربه زد و بازش کرد و بعد دوباره با پاش بستش. منو به در فشار داد و بعد منو انداخت و کفش های هردوتامون رو بدون شکستن بوسه درآورد.

درحالیکه هنوز به در چسبیده بودم هری شروع کرد به بوسیدن گردنم و خیلی سریع نقطه ی نرم و حساسم رو پیدا کرد وقتی من شروع کردم به ناله کردن. حس کردم نیشخند زد و بعد شروع کرد به مکیدنش و من بیشتر ناله کردم.

دست هامو بردم زیر تاپش و شروع کردم به مالین پک هاش قبل از اینکه تاپشو دربیارم. اون سویی شرت و تاپمو درآورد و پرتشون کرد یه گوشه. دوباره شروع کردیم به بوسیدن همدیگه و رفتیم سمت تخت.

تخت رو پشت پاهام حس کردن و بعد هری منو آروم روش دراز کرد. اون اومد روم وقتی هر دوتامون بیشتر اومدیم روی تخت. با کمربندش ور رفتم و زیپ شلوارش رو باز کردم وقتی اون داشت گردنم رو میبوسید.

وقتی بازشون کردم هری درشون آورد و پرتشون کرد و اونا افتادن روی زمین. بعد شلوارکم رو در آورد و اونارو هم پرت کرد روی زمین. دوباره برگشت بالا و ما دوباره همدیگه رو بوسیدیم.

"مطمئنی می خوای اینکارو انجام بدی؟" اون زیر لب گفت وقتی داشت منو میبوسید.

"آره." من گفتم و اون بوسه هاش رو از گردنم پایین تر آورد.

اون تا سینه هامو بوسید و دستشو برد پشتم تا لباس زیرم رو باز کنه. بعد اونو پرت کرد روی زمین پیش بقیه ی لباس هامون. بعد شروع کرد به مکیدن يکیشون وقتی اون یکی رو می مالید.

چند تا ناله از دهنم در اومد وقتی هری اون کارو برعکس هم انجام داد. بعد شکمم رو تا رسیدن به شورتم بوسید. بعد بالای شورتمو بوسید و لیسید و من ناله کردم وقتی اون ریز خندید و به نظرش سرگرم کننده بود. بعد شورتمو گذاشت بین دندوناش و به آرومی درشون آورد.

وقتی داشت اینکارو میکرد چشم هاش رو روی من نگه داشت. این حتی بیشتر تحریکم کرد. اون شورتمو پرت کرد روی زمین و بعد شروع کرد به بوسیدن داخل رون هام. بعد دستشو آورد و شروع کرد به مكیدن دایره وار اونجام. بعد یه انگشتش رو کرد توم و من آه کشیدم. و بعد یکی دیگه رو اضافه کرد وقتی هنوز داشت اونجامو میمالید.

"وای خدا هری."ناله کردم.

یه دفعه ای انگشتش ناپدید شد و جاشو با زبونش عوض کرد. شستش هنوز داشت اونجامو میمالید ولی زبونش داخلم بود و داشت جادو میکرد و خیلی حس خوبی داشت.

"هری" دوباره و دوباره ناله کردم قبل از اینکه تو دهنش بیام و اون منو لیسید. اون آروم برگشت و منو دوباره و دوباره بوسید.

"نوبت منه" توی گوشش زمزمه کردم وقتی جفتمون رو چرخوندم و بین پاهاش قرار گرفتم.

گردنشو بوسیدم و اومدم پایین کمرش تا زمانی که رسیدم به باکسرش. گذاشتمش بین دندونام و آروم شروع کردم به پایین کشیدنش و به هری نگاه کردم و دیدم داره بهم نگاه می کنه وقتی باکسرشو انداختم زمین.

اونجاشو گرفتم توی دستم و آروم شروع کردم به مالیدنش. شستم رو بردم رو سرش و شنیدم ناله کرد و نیشخند زدم. بدون اینکه بدونه کردمش تو دهنم و شروع کردم به تند حرکت دادن سرم. زبونمو دورش چرخوندم و شنیدم داره اسممو ناله می کنه. بعد بیضه(من اینو چی ترجمه کنم آخه😩) هاشو گرفتم و شروع کردم به ماساژ دادنشون.

داستان از نگاه هرى:

وقتی اونجامو کرد تو دهنش سورپرایزم کرد ولی خیلی حس خوبی داشت. وقتی شروع کرد به چرخوندن زبونش اسمشو ناله کردم. خیلی سریع بیضه هامو(😩) گرفت تو دستش و شروع کرد به ماساژ دادنشون. ناله کردم و اسمشو بلند تر گفتم و میدونستم داره از این لذت میبره.

"اوه الکسیس" ناله کردم و تو دهنش اومدم و اون قورتش داد.

داستان از نگاه الکسیس:

وقتی قورتش دادم اون دوباره چرخوندمون و بعد خودشو جلوی ورودیم گذاشت و من حس کردم سرش بهم مالیده شد.

"اوه خدا ، لطفا هری ، i need you in me" من گفتم و اون خودشو توم فشار داد.

از رضایت جیغ کشیدم. اون به آرومی رفت تو و اومد بیرون و اتاق با صدای ناله هامون پر شده بود.

"سریع تر" من گفتم و اون سرعتو بیشتر کرد که باعث شد من بیشتر ناله کنم.

"وای خدا الکسیس تو خیلی تنگی" اون ناله کرد و منم ناله کردم.

"هری"

"الکسیس"

هردوتامون ناله کردیم وقتی به اوج رسیدیم.

هری ازم اومد بیرون افتاد کنارم. وقتی هردوتامون نفس هامون برگشت اون ملافه رو کشید رو هردومون و منو به خودش نزدیک کرد.

"خب بند انگشتات چطورن؟" اون گفت و من خندیدم و سرمو بردم عقب و بعد به هری نگاه کردم که لبخند گشاد زده بود.

"واقعا؟" من پرسیدم و اون ریز خندید.

"چیه؟" اون گفت و من با کف دست زدم به سینه اش و اون دستمو مشت کرد و بند انگشتامو بوسید و در تما مدت بهم نگاه می کرد.

"من قطعا عاشقت شدم الکسیس" اون گفت و من لبخند زدم.

"منم همین طور هری"من گفتم و اون لب هامو شیرین بوسید.

خیلی سریع ما تو بغل همدیگه خوابمون برد.

Fix You  | CompleteWhere stories live. Discover now