داستان از نگاه الکسیس:
خیلی وقت بود که از خونه بیرون نرفته بودم و میدونستم مواد غذاییم داره تموم میشه پس تصمیم گرفتم برم خرید.
بلند شدم و دوش گرفتم و یه شلوارک و یه تاپ سفید و یه سویی شرت سیاه پوشیدم و زیپشو تا نصفه کشیدم بالا ، کفش های آل استارمو پوشیدن و گوشی و کلید هامو برداشتم. تصمین گرفتم تا مغازه پیاده برم چون خیلی هم دور نبود و به هوا نیاز داشتم.
داستان از نگاه هری:
وقتی بیدار شدم تصمیم گرفتم برای آشپزخونه وسایل بخرم. دوش گرفتم و لباسامو عوض کردم. شلواز جین مشکی و تاپ پوشیدم و کفش آل استارمو پام کردم.
گوشی و کلید هامو برداشتم. سوار ماشینم شدم و شروع کردم به رانندگی به طرف مغازه. سبد یا چرخ دستی بر نداشتم چون چندتا چیز می خواستم پس می تونستم حملشون کنم. بین قفسه ها راه رفتم و وسایل هایی رو که لازم داشتمو برداشتم و رفتم سمت صندوق.
اونا وسایلامو ریخت تو یه کیست و بعدش از اون جا رفتم. دیدم هوا شروع به باریدن کرد پس تا ماشینم دویدم و کیسه رو پرت کردم صندلی عقب وقتی سوار شدم و به سمت خونه روندم.
داستان از نگاه الکسیس:
وقتی رسیدم به مغازه یه سبد برداشتم و هر چی غذا برای حداقل یکی دو هفته لازم داشتمو برداشتم. وقتی همه چی رو برداشتم پولشونو دادم و از مغازه اومدم بیرون.
دقیقا وقتی اومدم بیرون دیدم بارون داره شدیدا میباره. کلاه سویی شرتمو گزاشتم رو سرم و زیر بارون پیاده به طرف خونه رفتم.
وقتی وسطای راه بودم همه ی لباسام خیس آب شده بودن و یکی از کیسه ها یه دفعه ای پاره شد و همه ی غذاها و نوشیدنی ها ریخت همه جا. ناله کردم و خم شدم تا برشون دارم. وقتی داشتم برشون میداشتم صدای توقف یه ماشین و باز و بسته شدن درشو شنیدم. اهمیت ندادم تا زمانی که یه نفر اسممو صدا کرد.
داستان از نگاه هری:
وقتی داشتم رانندگی می کردم یه نفرو با کیسه های خرید دیدم که داره راه میره. ده دفعه یکیشون پاره شد و اون ناله کرد و خم سد برشون داره. می خواستم به رانندگی ادامه بدم که متوجه شدم الکسیسه. ماشینو نگه داشتم و پیاده شدم. اهمیتی ندادم که بارون داشت شدیدا میبارید. رفتم سمتش و اسمشو صدا زدم.
داستان از نگاه الکسیس:
بالا رو نگاه کردم و کسی رو دیدم که خیلی وقت بود ندیده بودم .... هری.
YOU ARE READING
Fix You | Complete
Fanfiction[ C O M P L E T E D ] به الکسیا جونز گفته شده تمام زندگیش یه اشتباهه .. وقتی اون بزرگ تر شد شروع کرد به سیگار کشیدن و مشروب خوردن و رابطه های یه شبه. مردم میگن اون احتیاج به کمک داره یا شاید حتی باید درست بشه. اون طوری نیست که قبلا بود...