×15×

1.5K 225 149
                                    

Louis

تا ماشین حرکت کرد نتونستم جلو خودم رو بگیرم و از فیلمی که دیده بودم برای هری تعریف نکنم.
فیلم خیلی جالبی بود که حاظرم یک بار دیگه از اول ببینمش!

-هرى پسره‌ای که نقش اصلی بود درست عينه من بود . باورت ميشه ؟ اون هم عاشق خانوادش بود و وای حرکاتش ،رفتاراش حتی نوع لباس پوشیدنش مثله من بود . یک لحظه احساس کردم فیلم خودمو دارم میبینم.تازه يه دوست دخترم داشته ولی همشون بی چاره رو ترک كردنش . دقيقا مثله من ولي من ورژنه گي بودمو یه دوست پسری دارم که من تمام دنیاش رو تشکیل میدم!هرى تو قول ميدى مثله دوست دختر اون ترکم نکنی و همیشه پیشم بمونی؟اگه برى منم مثه اون لاجپسره تنها ميشمو آخرش خودمو حلق آویز میکنم یا نه شایدم بدتر!

وقتى حرفامو به صورت تهدید ميزدم دستامو گذاشتم روي دستش که روى دنده ماشين بود. لبامو اوردم بيرون تا مثلا سعي كنم تو دل برو تر به نظر بيام و تاثیری روش بزارم.!

هرى بهم نگاه كرد و بعد به چشمام با بدترین نگاهی که تاحالا ازش ندیده بودم، خيره شد.

انگار كه حواسش به من نبوده باشه سرشو تكون آرومی داد وگفت .

ه_ نه عزيزم هيچ جايى نميرم.!

با لحنه تندی گفت.من هم سرمو تكون دادم و دستم رو از روی دستش برداشتم و به چراغ‌های خیابون که باسرعت از کنارشون رد میشدیم نگاه کردم. ترجيه دادم ساکت بمونم تا جو رو سنگين تر از اين نكنم.

.
.
.
.
.
هرى از حموم بيرون اومد.بدون نگاه كردن به من كه توي اشپزخونه بودم خيلي سريع سمته اتاق رفت.منم سریع حوله تو دستم رو روی میزگذاشتمو دنبالش رفتم تا اگر كمكى بخواد بتونم براش انجام بدم .

_هرى ؟اومدى؟

دم در اتاق ایستادم و به هری که لباس زیرشو پوشيده بودنگاه کردم.وقتی دیدم که لباس زیرشو پوشیده فهمیدم که نيازى به خجالت نیست که بخوام دوباره از اتاق خارج‌بشم.

حولشو از دوره كمرش باز كرد و طرفم برگشت .بهم خیره شد و بعد از چند ثانيه كه برام چند سال گذشت با لبخند دستاشو برام باز كرد تا بغلم كنه. منم بدون هیچ شک و ترديدی رفتم جلو بغلش کردم .سرم رو روى سينش گذاشتم .صداى تپش منظم قلبش تو گوشم كاملا واضح پیچید.

هرى دستاشو دورم سفت تر كرد.

از پايين بهش نگاه كردم و گفتم .
_ بوى خوبی میدی!

آروم خنديد و موهامو پشت گوشم گذاشت. دستاشو از دورم باز کرد و يكم ازم دور شد.

موهامو دوباره نامرتب کردمو با دستم به بیرون اتاق اشاره کردم.و گفتم

_ غذا روگرم كردم بيا بريم بخوريم.

ه_باشه!.

جوابمو داد . تيشرت مشکی و شلوارش رو پوشيد. من زور تر از هرى سمته اشپزخونه راه افتادم و غذاها رو روى ميز چيدم تا هرى هم بيادو باهم بخوریم.

The Game Is On(L.S)Où les histoires vivent. Découvrez maintenant