Louis
ادیت شده
We love this chapter, I hope u enjoy it!!!:)
چشمام رو با دستام مالش دادم و یه آه بلند کشیدم . کتاب رو بستم و روی تخت دراز کشیدم .
هری با نگاهش دنبالم کرد و با خنده ای که توی صداش بود گفت :
ه- ما که هنوز دو ساعتم نیست شروع به درس خوندن کردیم لویی .
-هری این درس خیلی طولانیه و اینکه من نمی تونم ذهنم رو متمرکز کنم .
با کلافگی گفتم و به سمت پنجره چرخیدمو به اسمون تمیز لندن نگاه کردم .
ه-و من می تونم بدونم چرا مستر پرفکت تاملینسون باهوش که بورسیه ی کمبریج رو دارن نمی تونن درس بخونن ؟
-هری ...
دوباره بغضم راهش رو به گلوم پیداکرد، وضعیت مالیمون جوری نبود که نتونم درس بخونم.
یعنی دانکستر اون زمان شاید یه جای بی اب و علف بوده.من نمی تونستم تواون شرایط درس بخونم.
دوباره بغضم راهش رو به گلوم باز کرد و سعی کردم با پلک زدن عقب نگهش دارم .
حالا دیگه هری هم از جاش بلند شده بود . اروم اومد کنارم نشست و دستاش رو روی کمرم گذاشت و به سمت صورتم خم کرد .
تو گوشم گفت :
- باهم درس بخونیم ؟ می تونم کمکت کنم . اگر تو بخوای.دست از نگاه کردن به اسمون برداشتم و درباره غلت زدم به سمت هری . بهش نگاه کردم و تدی برم رو از روی کمد کوچیک کنار تخت برداشتم و جلوی صورتم گرفتم .
"H"
- هری نمی خوام امتحانمو بد بدم.
با ناراحتی که تو صدام مشخص بود گفتم .لب پایینم رو بیرون دادم.
هری خم شد وتدی برم رو ازم گرفت و گذاشت سره جاش. بلند شد و دستشو سمتم دراز کرد
با یه لبخند شیرین
-پس باهم درس می خونیم و اینکه به مامانت هم فکر نکن . واسه یه روز . بذار امتحانتو خوب بدی ، این امتحانا مهمن.
دستم که نسبت به دسته هری کوچیک بود و گذاشتم تو دسته هری و با بی حوصلگی بلند شدم . کمکم کرد از روی تخت بلند بشم و همونجور که دستم تو دستش بود منو کشوند جلو و من عملا افتادم توی بغلش .
ریز ریز خندیدم و فهمیدم که اون دستاشو دور کمرم حلقه کرد و سفت فشار داد.
چونش رو گذاشت روی موهام و من از تضاده بین دمای هوا و بغلش لذت بردم .
اینکه هری باعث میشه به ناراحتیهام فکر نکنم معجزه آساس . اون یه بو قلموی رنگیه که سیاهی ها رو از بین میبره .
بعد از چند ثانیه دستاش شل شدن و اون با حرکته سر بهم فهموند که بشینم .
کتابم و از جایی که مداد رو گذاشته بودم باز کردم .
YOU ARE READING
The Game Is On(L.S)
Fanfictionلویی پسر ساده روستایی که با هزار امید برای ادامه تحصیل به شهر میاد و به بهترین دانشگاه شهر دعوت میشه اما هری!کسیه که فقط برای اثبات شخصیت خودش به دوستاش لویی رو بازی میده!