chapter12

96 13 28
                                    

بچه این قسمت متفاوته اونایی که عاشق دیوونه بازین باید بخونم اوک؟
_______________________
اون اون روز با سر درد بدی از خواب پاشد
و به صدای کردنای زین بی توجه بود
تقریبا دو سه هفته ای میشد که اومده بودن این عمارت و اون اتاق زیر شیروانیه دوست داشتنی شو پیدا کرده بود و چند وختی بود که ذره ای از شیطنتای قبلیشو نکرده بود
نسبت به همه چی سرد بود
می‌شست و به نقطه ای خیره میشد
زین ظهرا می‌رفت و صبحا برمیگشت
مگ فقط خاطرات و هم میزد اون خاطرات وحشتناک و
اون خسته بود کلمه ای حرف بزور
میزد
جواب کل کلا و تیکه پرونیای زین و نمی‌داد
و زین اون دختره ظریف و پر از شیطنت خودشو میخواست
ولی خبری از مگ نبود

مگ تنها بود و داغون
و نمیخواست حتی ذره ای از درون پیله خودش بیرون بیاد

___
نزدیکای ساعتای هفت و هشت شب بود که به اتاق زین رفت و از تو بار کوچیک گوشه اتاق یه شیشه ویسکی و یه مارگاریتا برداشت
و به سمت یه اسپیکر کوچیک که قدیمی بود و تو خودش آهنگ داشت رفت چند روز پیش اینو از تو انبار پیدا کرده بود
و در حالی که فقط یه پیراهن مردونه مشکی  تنش بود و زیرش یه بیکینیه مشکی داشت به سمت پشت بوم رفت
اون روز بعد از ظهر هوا بدجور گرفته بود و حس بارش داشت
پس رفت و روی زمین نشست و پشتش و به دیواره ی جدا کننده ی اون و مرگ تیکه داد(منظورم همون لبه و دیوار پشت بومه که نمی‌ذاره بیوفتی)
و شروع کرد به خوردن ویسکی و همین جوری میخورد هر لحظه سبک تر و داغ تر میشد
و میخواست پرواز کنه کم کم همه چی جلوی چشماش خیس بنظر می‌رسید ولی قصد داشت که مارگاریتارو بخوره
البته مارگاریتا بدون یخ و گرم چه حال بهم زن ولی تو اون لحظه بیشتر به مستی شدید فک میکرد پس به هر زور زحمتی شده بود اون و بالا داد و الان به وضوح نمیتونست رو پاهاش وایسه و تلو تلو میخورد پس اسپیکر و روشن کرد و شروع کرد به رقصیدن
زین ساعتای دوازده اومد خونه چون بارون شدیدی گرفته بود
یکی از خدمت کارا به سمتش دوید و بهش گفت:آقا آقا خانوم و دیدم که میرفتم رو پشت بوم میترسم بلایی سره خودشون بیا...
نتونست بقیه حرفشو بزنه چون زین با شوک به سمت پشت بوم دوید و وقتی رسید متوجه حالت مگ شد که داشت می‌رقصید اونم در حالی که موش آب کشیده شده بود وقتی چشمش به زین افتاد گفت اوه زین یه رقص برات آماده کردم و زین متوجه کشدار بودن کلمات مگ شد مگ سریع به سمت اسپیکر رفت و آهنگ و عوض کرد و در همین لحظه مردی با صدای نازک زنونه  به زبان الجزایری شروع به خوندن کرد :
Desert Rose:

Lili  ah ya leel

Hathe mada tawila

Wa ana nahos ana wahala ghzalti

Wa ana nahos ana wahala ghzalti

Wa ana nahos ana wahala ghzalti

آه ای شب آه ای شب

مدت زمان زیادی است

و من به دنبال خود و معشوقم می گردم

و من به دنبال خود و معشوقم می گردم

Fox(zaynmalik)Where stories live. Discover now