مگ انگشت اشارشو سمت زین گرفت و گفت:نیا نیا نیا نه نه نه
زین وایساد و گفت :باشه باشه فقط بیا پایین
مگ همون انگشتشو کنار لب و دماغش آورد و داد زد:هییییس خفه شووووو
صحنه جالبی بود مگ با یه بیکینی مشکی رو لبه عصبی تکون میخورد
دوباره کمی خودشو تکون داد و با ریتم آهنگ رقصید
و خیلی بی پروا و تلو تلو خوران رو لبه راه رفت و شروع کرد به فریاد زدن یه آهنگ:منننننن باهاتتتتت نمیخوابم منم
منننننن با اون چوب بیس بالت (میتونین فشم بدین ولی منظورم از چوب بیس بال دیک بود ) نمیسازممممم
منننننن سیگاراتو میکشم
یروز با دستای خودم تورو میکشممممممم
منننننن موهامو کوتاه میکنم
منننننن از اون قرصای مسخرت نمیخورم
مثل این بود که داره خودش این آهنگ و از خودش میگه
پس زین نتونست خودشو کنترل کنه و بلند زد زیر خنده
پس مگ محکم سرشو سمت زین برگردوند و داد زد:,خیییییلی آره بخندددددد من خندهههههه دارممممم ؟؟؟
وقتی آنتونیو سیگاراشو روی گودی کمرم خاموش میکرد میخندید با دست به زین اشاره کرد و همزمان با انزجار و نفرت فریاد زد:درستتتتتت مثل توووووووو
تو حتی از اونم بدتری نه؟
کله دیکی احمق من اوه خداااااا!!!
و از روی لبه پشت بوم پایین اومد و دوباره ته مونده مارگاریتاشو سر کشید و لبای خیسشو با سر شونه لختش پاک کرد و با نیشخند به زینی که از شدت شوک حتی پلکم نمیزد گفت:اومممم اینا عالیننننن
حالا پره های بینی زین از شدت عصبی بودن تکون میخورد پس در یه حرکت سمت مگ خیز برداشت و کمرشو به دیوار مرگ چسبوند و تو گوشش داد زد:اونننن کثافت کیییی بووووود؟؟؟؟
مگ خیلی خونسرد موهای چسبیده به پیشونی زین و کنار زد و آروم تو گوشش گفت:من بهت نمیگم
من فقط لولیتا کوچولوی اون بودم که هرگز منو به فاک نداد و با نیشخند جای لبای قرمز تاتو شده رو سینه زین که از بین دکمه های پیراهن بازش معلوم بود و بوسید
و با ریتم آهنگ عربی و جالبی که شروع شده بود شروع به تکون خوردن تو دستای سست زین کرد و پشتشو به زین کرد و با یادآوری ویدیو کلیپ ریحانا از آهنگ work دولا شد و باسنشو لایه پاهای زین تکون داد باسن بزرگ و گوشتالوش هوووم زین فقط به منظره از دختر مست و داغون و صد قطبی و صد شخصیتیه رو به روش نگاه میکرد که حالا چجوری با یه شوخی کوچیک داشت شورت زین و براش تنگ تر و تنگ تر و تنگ تر میکرد
زین ناگهانی با پوزخند کمر خیلی باریک مگ و سفت گرفت و محکم با بر آمدگی سفت شدش به نقطه ای از باسن مگ ضربه زد جوری که مگ به جلو پرت شد و جیغ خفیف و آرومی از لای لبای خیسش بیرون اومد و پوزخند زین و عمیق تر کرد ولی مگ که تو حالی نبود که شکست بخوره دوباره به سمت زین برگشت و اینبار رو لبه ی مرگ نشست و زین خیلی سریع کمر مگ و گرفت تا نکنه مگ پایین پرت بشه و مگ از فرصت استفاده کرد و پاهاشو دور کمر زین حلقه کرد و خیلی زود سوتین مشکیشو در آورد و چشمای زین بود که دودو میزد و زبونش مرتب لباشو خیس میکرد اما اون دیگه نمیتونست ادامه بده نمیتونست از مستی مگ سو استفاده کنه شایدم میخواست یجورایی به مگ ثابت کنه که مثل اون آنتونیوی عوضی نبوده نیست و نخواهد بود پس سرشو دولا کرد و گاز محکمی از نوک سینه درشت و نرم مگ گرفت و این باعث شد مگ آه محکمی بکشه که زین بر آمده تر و پوزخندش عمیق تر بشه ولی بعد مگ و لخت تو بارونی که داشت بند میومد ول کرد و به سمت راه پله رفت مگ فریاد زد:هی تو باید منو به فاک بدی
زین با جدیتی که کم ازش بر میومد مثل خوده مگ فریاد زد:هرگز عزیزم هیچوقت و با وجود این که مطمئن نبود که راست گفته یا نه به اتاقش رفت و مگ با بی حسی به جای خالی زین خیره شد
______
چطور بود همممم؟؟؟
YOU ARE READING
Fox(zaynmalik)
Fanfictionساعت نزدیکه سه نصفه شبه دارم از سر درد میمیرم اوه بهتره هر چه زودتر این کوکائنارو از رو میز جم کنم و یه قرص بخورم از جام بلند شدم تا برم سمت یخچال اما با صدای ناله ضعیفی متوقف شدم حتما اثر توهم ماشروم و کوکه توهم زدم سرمو تکون دادم و به راهم ادامه...