part 10

11.3K 1K 311
                                    

Writer: AriiEel

Couple: KookV, YoonMin, HopV

VMin(FriendShip)

_  اینجا چیکار میکنی  ؟!

جیهوپ نگاهشو از تهیونگ که اروم خوابیده بود و بالشی رو  بین دستاش بغل کرده بود گرفت، سمت جونگکوک که دست به جیب با اخم بهش خیره شده بود برگشت :

_ اومدم به تهیونگ  سر بزنم !! مشکلی هست ؟

_ اینکه به دوستت سر بزنی ؟! نه مشکلی نیست ….

(سمت تهیونگ قدم برداشت گوشه تخت نشست و موهای ریخته روی پیشونیشو اروم کنار زد )

ولی صبح زود تو اتاق دوست پسرم , وقتی که داری پیشونیشو میبوسی باعث یکسری  سو تفاهما میشه

(نگاهشو از صورت غرقه خواب تهیونگ گرفت نیشخندی زد و به صورت جیهوپ که خیره به دستش زل زده بود نگاه کرد : )

_ اینطور فکر نمیکنی هیونگ ؟!

جیهوپ لبخندی زد ، اروم سمتش قدم برداشت :

_ مثلا باعث چه سو تفاهمایی ؟؟

بلند شد روبروی جیهوپ ایستاد :

_ مثلا باعث این سوتفاهم که تو …

با صدای فریاد یونگی که جیمین و صدا زد ، سمت تراس برگشتن .

تهیونگ با ترس رو تخت نشست .

متعجب به جیهوپ و جونگکوک که سمت در دوییدن نگاه کرد سریع از تخت بلند شد و دنبالشون از اتاق بیرون رفت .

با دیدن جیمین که بیهوش روی زمین افتاده بود و یونگی که بالا سرش نشسته بود سمتش رفتن ،تهیونگ با ترس  قدمی عقب رفت و به جیهوپ که نبض جیمین و میگرفت خیره شد .

به جونگکوک که با کلافگی پشت هم با گوشیش شماره میگرفت زل زد ..

تا به حال ندیده بود از چیزی بترسه و انقد هول کنه که برای لمس گوشی دستاش بلرزه .بهش که  کنار جیمین نشست و سرشو رو پاهاش گذاشت خیره شد .

قلبش پراز حس عجیبی شد که اذیتش میکرد چشماشو از جونگکوک که جیمین و صدا میزد گرفت .

نفساش به سختی بالا میومد و با ترس دستشو به درخت بید قدیمی  حیاط گرفت .

یونگی دستشو رو زانوش گذاشت و از جاش بلند شد .دیدن جیمین  تو اون شرایط …

چشمای بستش ... قفسه سینه ای که از نفساش تکون نمیخورد ..خط نازک خونی که از کنار پیشونیش گذشته بود و به صورت بیحالش  رنگ داده بود ...

… بغضی که تا خفه کردنش جلو اومده بود و به سختی قورت داد .

سرشو سمت تراسی که جیمین کمتر از یک دقیقه پیش به پایین پرت شده بود  گرفت.

puppeteerDonde viven las historias. Descúbrelo ahora