Writer: AriiEel
Couple: KookV, YoonMin, HopV
VMin(FriendShip)
_ مگه من بهت اجازه دادم بری بیرون ؟؟
روبروی تهیونگ که تخس بهش خیره شده بود و دستاششو رو تکیه گاه فلزی تخت گذاشته بود ایستاد:
_ با تو نیستم مگه ؟؟ گفتم اجازه دادم بری ؟؟؟
از چونه تهیونگ که با اخم بهش خیره شده بود گرفت و از لای دندوناش غر زد :
_ تو چرا رام نمیشی ؟؟ چرا اروم نمیگیری؟؟
چونشو که بین انگشتاش فشار میدادو به عقب حل داد و عصبی لب زد :
_ باید بدتر از اوندفعه سرت بیارم نه ؟؟؟
تهیونگ با ترس پنهان شده ای تخس به جونگکوک که استینای بلوزشو بالا میداد خیره شد و با صدایی که سعی میکرد نلرزه لب زد :
_ دست از سرم بردار ….خودت گفتی برم بیرون
جونگکوک همونجور که سیگاری رو بین لباش میذاشت با لحن سردی لب زد :
_ چرت نگو گفتم برو اتاقت نه بیرون. .
تهیونگ عصبی به جونگکوک که روبروش ایستاده بود خیره شد :
_ تنها که نرفتم …
_تنها رفته بودی که کشته بودمت الان زنده نبودی که روبروم وایسی و اینجوری زبون درازی کنی برام ..
_ به تو هیج ربطی نداره ...تا کی میخوای زندانیم کنی فکرمیکنی نمیتونم از دستت خلاص شم …
جونگکوک پوزخندی به چهره عصبی تهیونگ که نفسای بلند میکشید زد و قدمی سمتش برداشت و همونجور که پکی به سیگارش میزد دودشو سمت صورت تهیونگ فرستاد :
_ چجوری میخوای خلاص شی بچه ؟؟
تهیونگ با نگاه سردی به چهره جونگکوک که با حالت تمسخر امیزی یه دستشو تو جیب شلوارش برده بود و با دست دیگه اش خاک سیگارشو رو شونه کتش تکوند نگاه کرد .
با حرص دستشو چندبار رو شونش کشید و با نفرت بیشتری تو چشمای مشکی جونگکوک خیره شد و لب زد :
_ نهایتش اینه خودمو میکشم ...و برای همیشه از دست ادم مریضی مث تو راح…
قبل از اینکه بتونه جملشو تموم کنه با فشار انگشتای جونگکوک دور گردنش روی تخت پرت شد و با ترس به جونگکوک که روش خیمه زده بود با چشمای به خون نشسته خیره نگاهش میکرد زل زد :
_ خواب اون روزو ببینی بچه ...اینو خوب تو گوشت فرو کن اگه بفهمم به همچین کار احمقانه ای دوباره فکر کردی
صورتشو به صورت ترسیده تهیونگ نزدیک کرد و لباشو سمت لبای لرزونش برد و همونجور که با هر کلمه اش لباش لبای سرد تهیونگ رو لمس میکرد ادامه داد :