part8

9.7K 1K 138
                                    

Writer: AriiEel

Couple: KookV, YoonMin, HopV

VMin(FriendShip)

                                     قسمت 8

به نامسو که با پوزخندی سمتش میومد نگاه کرد ازجاش  بلند شد ،از تخت پایین اومد عقب عقب رفت وبه نامسو که تفنگ رو سمت پیشونی عرق کردش گرفته بود با ترس زل زده بود ..

_ چ...چیکا...ر می….کن...ی؟

روبروش ایستاد به تن ظریف تهیونگ تو اون تیشرت نخی سفید زل زد:

_ مشخص نیس ؟؟

( قدم دیگه ای سمت تهیونگ رفت . تنش و کاملا مماس با تن سردش  نگه داشت قدش کمی ازش بلندتر بود ،به خوبی میتونست تهیونگ بین خودش و در سرد تراس زندانی کنه .لوله تفنگ رو روی پیشونی تهیونگ گذاشت )

_ دارم میفرستمت به جایی که بهش تعلق داری ..یه جایی مثله جهنم

از حرفای نامسو و تفنگی که روی پیشونیش بود از ترس به خودش میلرزید اشکی از گوشه چشمش پایین ریخت…

نگاهای خیره نامسو حالتی که نگاهش میکرد ،

بازویی که محکم تو دستش نگه داشته بود..

و تفنگی که روی پیشونیش بود … همه همه باعث میشد بیشتر از هر زمان دیگه ای بترسه .

سعی کرد صداشو ازاد کنه و چیونگ صدا بزنه اما از ترس نامسو حتی نمیتونست درست نفس بکشه …

با بغض فکر میکرد تنش به در شیشه ای تراس چسبیده بود و نامسو هیچ فاصله ای بینشون نذاشته بود .

مقصر تمام اتفاقات بد زندگیش پدرش رو میدونست.   اگه پدرش کمی بجای خوش گذرونی و قمار به اون اهمیت میداد شاید اونم یاد میگرفت چطور از خودش محافظت کنه ..و هیچوقت کارش ب اینجا نمیکشید ..

دست نامسو که کمرشو لمس کرد باعث شد تکون محکمی بخوره .

نامسو با پوزخند و چشمایی که از شدت حرص و عصبانیت به قرمزی میزد به تهیونگ زل زده بود ..

تفنگ رو از روی شقیقه خیس از عرق سردی که از ترس روی تن تهیونگ نشسته بود نوازش وار پایین کشید …با دست دیگه اش کمرشو بیشتر به خودش نزدیک کرد و تفنگ رو روی شکمش نگه داشت.

تهیونگ با حس لوله تفنگ و صدای کشیده شدن ماشه با ترس چشماشو بست .

________________

نامجون به جیمین که بی حرف حدود یه ساعتی میشد روی مبل نشسته بود نگاه  کرد :

_ بسته دیگ بلند شو این چه قیافه ای به خودت گرفتی ؟

_ حوصله ندارم هیونگ ..

_ اینجا بشینی اونا رابطشو بهم میزنن یا دیگه سکس نمیکنن ؟؟

puppeteerOnde histórias criam vida. Descubra agora