Writer: AriiEel
Couple: KookV, YoonMin, HopV
VMin(FriendShip)
_ منظورم واضحه جیمین .. باهام قرار بزار ..
جیمین با تعجب به مین جو خیره شده بود. باور نمیکرد پسر مودب و جدی که حتی یه لبخند یا حرکت اضافی هیچوقت تو رفتاراش نبود این پیشنهادو بهش داده باشه ….
_ مجبور نیستی الان جواب بدی ...وقت واسه فکر کردن زیاد داری .
با تموم شدن حرفش از کنار جیمین که مبهوت بهش خیره شده بود بلند شد و سمت جونگکوک که کنار یونگی وجیهوپ که با هیونسو درگیر باز کردن در فلزی کنسرو بودن رفت.
_ تهیونگ کجاست ؟؟
مینجو با صدای جونگکوک به اطرافش نگاه کرد :
_ پیش من نیومد ، من پیش جیمین بود….
جونگکوک با اخم به اطراف نگاه کرد . تا چند لحظه پیش دید که کنار صخره ها وایستاده بود و به هوای اینکه جیمین و مینجو هستن سمتش نرفته بود
با حرص دستشو تو موهاش فرو برد و بلند اسمشو داد زد :
_ تهیونگگگگ …
جیهوپ از جاش بلند شد و همراه هیونسو که از دستش گرفته بود و همچنان با شیطنت تهیونگ و صدا میکرد سمت غربی استراحتگاه رفتن ..
جیهوپ با یاداوری اینکه اخرین بار تهیونگ کنار جیونگ وایستاده بود سمت یونگی که با جونگکوک حرف میزد برگشت :
_ یونگی... جیونگ کجاست ؟؟
یونگی سوالی به جیهوپ نگاه کرد :
_ الان به جیونگ چیکار داری ؟
_ اخرین بار تهیونگ پیشش وایستاده بود .
جونگکوک سمت جیهوپ برگشت وکلافه اطراف و نگاه کرد . اگه فقط به سرش زده بود که فرار کنه نمیدونست میتونه خودشو کنترل کنه که نکشتش یا نه ..
تمام دیشب و اروم تو بغلش خوابیده بود و صبحش که بیدار شده بود از اینکه انقدر درگیرش بوده و برای اروم کردنش 6 ساعت تمام رو یکجا نشسته بود از خودش متعجب بود .
نمیتونست دلیلشو درک کنه حسی که هیچوقت به سراغش نیومده بود و حساسیتای شدیدی که بهش داشت رو نمیتونست کنترل کنه ..
دوباره با فریاد صداش کرد و قدمی جلوتر رفت ، با دیدن گوشی تهیونگ که رو زمین افتاده بود با ترس خم شد و برش داشت .
به گوشی که خاموش بود نگاهی کرد عصبی مسیر پشت استراحتگاه رو پایین رفت، پشت این تپه به جنگل بزرگی میرسید که چندتا کلبه داشت و قبلا هم چندباری اومده بودن .. عصبی بود اما بیشتر از عصبی بودن حس نگرانی شدیدی داشت .