Writer: AriiEel
Couple: KookV, YoonMin, HopV
VMin(FriendShip)
یونگی قدمی سمت جونگکوک که دستاشو به میز چوبی تکیه داده بود و نفسای عصبی و عمیقی میکشید رفت :
_ کوک چیشده ؟ کی گوشیشو جواب داد هوم؟!
جونگکوک سرشو بلند کرد و به مینجو که گوشی و برداشت نگاه کرد و عصبی داد زد :
_ زنگ نزن …
مینجو با تعجب به جونگکوک که سیگارشو روشن کرد خیره شد و لب زد :
_ یعنی چی چرا؟!
_ چون ...دست جئونه .
یونگی به شدت سمت جونگکوک برگشت و با ترس بهش خیره شد :
_ یعنی چی دست جئونه. چی داری میگی ؟؟
جونگکوک نفسشو به بیرون فوت کرد ، سیگارشو زیر پارش رو کف سرامیکی عمارت خاموش کرد و چشماشو بست و لگد محکمی به صندلی کنار میز زد و به تهیونگ که با ترس رو سومین پله ایستاده بود و دستشو به نرده گرفته بود و خیره نگاهش میکرد زل زد ..
چشماشو ازش گرفت و با صدای گرفته ای که ناشی از عصبانیت بیش از حدش بود سرش داد زد :
_ کی گفت بیای پایین ؟! گمشو تو اتااااقتت .
روشو برگردوند ، دستشو به لبه کاناپه تکیه داد و چندبار نفس عمیق کشید .
به مینجو که عصبی قدم میزد و یونگی که نشسته بود و دستشو به زانوهاش تکیه داده بود و به جلو خم شده بود و عصبی سرشو تکون میداد نگاه کرد و سمت کتابخونه رفت و همونجور که درو باز میکرد به یونگی و مینجو کفت که دنبالش برن .
به میز تکیه داده بود ،برای اولین بار نمیدونست باید چیکار کنه میدونست جئون شوخی نداره و هر وقت حرفی زده بلااستثنا انجامش داده ..
نگاهی به جونگکوک که متفکرانه به زمین با حالت عصبی خیره شده بود نکاه کرد و با صدای گرفته ای لب زد :
_ نقشت چیه ؟!
جونگکوک قدمی سمت کمد شیشه ایش رفت و با حرص لب زد :
_کاری که گفتو میکنم تهیونگ رو میدم بهش.
یونگی با عصبانیت به جونگکوک خیره شد و داد زد :
_چی داری میگی کجا میبریش ؟؟ به کی میخوای بدیش
قدمی سمت میز برداشت و دستاشو به میز تکیه داد و عصبی تر داد زد و رو میز کوبید :
_ میخوای اون بچه رو قربانی کنی که یه بچه دیگه رو نجات بدی ؟؟
جونگکوک از رو صندلی بلند شد و رخ به رخ صورت یونگی که با عصبانیت بهش خیره شده بود ایستاد و با عصبانیت متقابلا داد زد :