Writer: AriiEel
Couple: KookV, YoonMin, HopV
VMin(FriendShip)
تهیونگ سمت اتاقش رفت و قبل از باز کردن در با صدای بلند جین سمت اتاق جیهوپ برگشت :
_ بهش اعتراف کردی ؟؟ با چه جرعتی ؟؟ دقیقا چی باعث شد که فکر کنی اجازه اینکارو داری ؟؟
جیهوپ عصبی از جلوی اینه کنار اومد و دست از مرتب کردن کت شلوار مشکیش برداشت با اخم سمت جین برگشت و عصبی جواب داد :
_باید به توام جواب پس بدم ؟؟ تهیونگ حق منه غیر از این نیسست اون برای من میشه باید بشه ..هیچکس اندازه من نمیتونه مراقبش باشه و دوستش داشته باشه ..
جین پوزخندی زد و با حرص لب زد :
_ اره درسته اما تا کی میخوای واقعیت و ازش پنهون کنی ؟؟ فکر میکنی بعد از گفتن واقعیت میتونی کنار خودت نگه اش داری ؟؟
جیهوپ با حرص دندوناشو رو هم فشار داد و لب زد :
_ اون دهن لعنتیت رو ببند جین ..
جین با حرص خندید و قدمی سمت جیهوپ برداشت :
_ دهنمو ببندم واقعیت اینکه تو قاتل مادر تهیونگی عوض میشه ؟!
تهیونگ دستشو از رو دستگیره در برداشت ...با صدای باز شدن در جین سمت در برگشت و با دیدن تهیونگ که با رنگ پریده بهشون خیره شده بود با ترس قدمی عقب رفت .
جونگکوک از پله ها بالا اومد و با دیدن تهیونگ که جلوی اتاق جیهوپ ایستاده بود با اخم سمتش رفت ..
قبل از اینکه صداش کنه با شنیدن صدای نفسای سنگینش بهش خیره شد و قبل از اینکه کاملا ازحال بره تو بغل جونگکوک افتاد …
__________________
جونگکوک با ترس به تهیونگ که بیهوش تو بغلش بود خیره شد سرشو بلند کرد و قبل از اینکه اجازه حرفی به کسی بده سمت تخت بردش و با صدای بلند نامجون رو صدا زد .
سمت جین که با ترس تهیونگ رو صدا میکرد و جیهوپ که مسخ شده به جسم بیهوشش خیره شده بود برگشت و با صدایی که از نگرانی و عصبانیت میلرزید لب زد :
_ چی گفتین ؟؟ چی شنیده ؟؟
جین دستشو کلافه لای موهاش برد و با صدایی ارومی لب زد :
_ کوک بعدا با هم حرف میز….
_ همین الان
نامجون با صدای فریاد جونگکوک درو باز کرد و با دیدن اشفتگیی که تو چهره هر سه تاشون مشهود بود سری تکون داد و سمت تهیونگ رفت :
_ چه خبرته ؟ بالا سر مریض داد میزنی ؟؟
جونگکوک نگاهشو سمت نامجون که نبض تهیونگ رو میگرفت برگردوند و با صدای ارومتری از بین دندوناش لب زد :