این چپتر، چپتریه که خیلیهاتون منتظرش بودین.
بخونید و لذت ببرید و حتما نظر بدین. منتظر خوندن واکنشهاتون هستم.
_____________________-موبایل رو بده. میخوام به ییشینگ زنگ بزنم.
محکم و قاطع حرفش رو زد و دستش رو برای گرفتن موبایل سمت مردی دراز کرد که با چهرهی مچاله از درد، پانسمان زخمش رو عوض میکرد. چانیول نیم نگاهی به دستش انداخت و بعد از چند لحظه سکوت با سر به موبایلش که روی میز بود اشاره کرد.
موبایل رو برداشت. خواست برگرده روی تخت تا دور از چانیول با ییشینگ صحبت کنه که چانیول مانع شد.
-بشین. تماس رو بذار رو اسپیکر.
حرف زدن با ییشینگ کنار چانیول معذبش میکرد. میترسید دوباره ییشینگ نتونسته باشه مدرکی پیدا کنه و چانیول با شنیدن این مسئله دوباره به اون حالت سگی سابق برگرده.
-میخوام تنها باهاش حرف بزنم.
چانیول دست از بررسی زخمش برداشت. سرش رو بلند کرد و خنثی به بکهیون نگاه کرد:«چیزی رو دارید ازم مخفی میکنید؟»
چشمهاش رو بست و نفسش رو صدادار بیرون فرستاد. نباید به پارانویای* چانیول اجازهی پیشروی میداد و به شک و تردیدش دامن میزد. باسنش رو روی میز، جایی کنار باند و گاز استریل و چسب پارچهای گذاشت و به محض تماس گرفتن با ییشینگ اسپیکر موبایل رو فعال کرد. چند تا بوق خورد و بعد صدای ییشینگ تو گوششون پیچید:«بکهیون؟ خودتی؟»
چانیول با سر به بکهیون اشاره کرد جواب مرد پشت خط رو بده و همینطور که دستشو روی پانسمانش گذاشته بود به پشتی صندلی تکیه داد. چند تا چسب باید به لبههای پانسمانش میزد تا محکم بشه.
-خودمم.
-حالت خوبه؟ آسیبی که بهت نزده؟
ابروی چانیول بالا پرید و نیشخند تلخی زد که از چشم بکهیون دور نموند.
-خوبم.
بکهیون زیر لب زمزمه کرد و بعد با صدای بلندتری پرسید:«پرونده چطور پیش میره؟ مدرک جدید پیدا کردی؟»
یه سکوت طولانی بینشون برقرار شد. سکوتی که این بار برخلاف دفعهی قبل بکهیون تلاشی برای شکستنش نکرد. ناخنهاش رو مضطرب تو کف دستش فرو کرد و دندونهاش رو به هم فشار داد. بعد از چند ثانیه ییشینگ گلوش رو صاف کرد و گفت:
-دارم دنبال یه راهی میگردم تا مدرک بیگناهیت رو جعل کنم. تا یه مدت چانیول رو سرگرم کن تا بتونم با یه نقشهی درست و حساب شده بیگناهیت رو اثبات کنم. با خانم پارک صحبت کردم. اگه نشد فراریت میدیم جایی که چانیول نتونه پیدات کنه. خیالت راحت باشه فقط یکی دو هفته برامون زمان بخر.
ESTÁS LEYENDO
V E N G E A N C E [S1]
Romance- خلاصه ↓ ورود بکهیون به خونهی ویلایی پارک، مساوی میشه با قتل دختر اون خانواده و زندگی شیرین بکهیون، در عرض یک شب، تبدیل میشه به یه کابوس بزرگ و پارک چانیول تبدیل میشه به فرشتهٔ عذابش! ༄•༊Fɪᴄᴛɪᴏɴ : تقاص ༄•༊ Cᴏᴜᴘʟᴇ : Chanbaek ༄•༊ Gᴇɴʀᴇ : Romance...