•مِهمانی•
ZAYN:
-پس در این صورت رئیستون باید شرط فسخ قرارداد و به زودی برام بفرستن.
دستامو تو هم قفل کردم و سرمو بیشتر به صندلی چرمیم تکیه دادم. وکیل اون مردک کله هویجی سعی میکرد خونسرد و آروم حرف بزنه، ولی متاسفانه سعیش ترسشو بیشتر نمایان میکرد.
+آقای مالیک، رئیس نمیتونن اونو بهتون بدن، لطفا یک شرط دیگه بذارید.
بلند شدم و مشتمو محکم کوبیدم روی میز و فریاد زدم:
- یا شرط فسخ قرارداد و اون رئیس کله هویجیت میده یا خودم میگیرمش، رئیست اون کاغذ پاررو با اون معاون و تو احمق امضا کرده پس تغییری تو قرارداد در کار نیست.
بزاق دهنشو قورت داد که باعث شد سیب گلوش تکون بخوره، اشک جمع شده توی چشماشو با سریع پلک زدن سعی کرد از بین ببره. نفس عمیقی کشید و روبهروم ایستاد.
+چشم آقای مالیک در اسرع وقت با آقای اِستر و اون خدمت میرسیم. خدانگهدار.
سری تکون دادم و سر جام نشستم. از اتاق خارج شد و در و بست.
تلفن روی میز زنگ خورد و اونو برداشتم:+ سلام آقا مالیک، شرمنده مزاحمتون شدم حالتون چطوره؟
- سلام کت
+آقای مالیک شرمنده رابین نتونست باهاتون تماس بگیره و اطلاع بده گویا امروز ماموریتی براش گذاشتین.
-اهوم.
+رئیس، اون مهمونی که راب درموردش بهتون گفته رو بخاطر دارید؟
-اهوم
یک شکلات تلخ از روی میز برداشتم و تو دهنم گذاشتم.
+ مهمونی امشب برپا میشه، خیلی خوشحال میشم که تشیف بیارید، بقیه بچهها هم هستن. میاید؟
- بله کت میام و راجب موضوعی هم صحبت کنیم. باید خودتو برای یه ماموریت آماده کنی. نگران نباش من حواسم به اون شکم برآمدهت هست.
صدای خندهی کت از پشت گوشی اومد و با صدایی که توش هنوز رگههای خنده وجود داشت گفت:
- اوه رئیس نگران نیستم من به شما کاملا اعتماد دارم و خوشحالم که دوباره قراره ماموریتی داشته باشیم. خیلی ممنون که به فکرمید کار کردن باشما باعث افتخارمه.- هوم فعلا.
+ خدانگهدار رئیس.
تلفن و گذاشتم و از روی صندلی بلند شدم. دکمهی کتمو بستم و از اتاقم خارج شدم.
+ رئیس! شرمنده که تماس خانم مگان رو وصل کردم، آخه گفتن کارشون فوریه و ....
- مشکلی نیست. تمام قرار های امروز و فردا رو کنسل کن. حتی جلسات.
YOU ARE READING
•SOUR DIESEL•
Randomو دوباره همون چشمها، چشمهایی که مثل سوردیزل بودند. همونقدر اعتیادآور، خطرناک و نفرین شده. " عزیزم! تماشا کن، ببین چجوری دنیات رو از چیزی که هست تاریکتر میکنم. با چشم دلت نگاه کن، چون من اون سوردیزلهای زیبا رو از حدقه درآوردم. ببین، ببین چقدر...