نیم نگاهی به آینـــده

825 172 15
                                    

نویسنده: تصمیم گرفتم یه نگاه به آینده ی کاراکتر ها داشته باشیم، اینکه در آینده شخصیتشـون چطور تغییر میکنه و پرنس آیـوان، بیشتر شبیه پاپا شیائو ژانـه و یا ددی وانگ ییبو؟شیائو ژان هنوز هم عاشق وانگ ییـبوئه یا ازش متنفـر میشه؟

[ معرفـی شیائو ژانی که در قسمت های آینده ظاهـر میـشه]

November 12th 2019

"شنیدی که قراره یه جراح اطفال جدید به بیمارستانمون بیاد؟"

"آره و رکود خیلی از پزشک‌ها رو شکونده و امتیاز 98% گرفته! اولین امگاییـه که امتیاز بالای 80% میگیره!"

"آره و مردم به دست راستـش میگن دست خدا! موفقیتش تو جراحـی ها صد درصده و رو دست نداره!"

"دوست دارم همچین شخص فوق العاده ای رو ببینم"

دو پرستاری که تو ایستگاه پرستاری ایستاده بودن با هیجان در حال تعریف از پزشکی بودن که تا دیدارش فاصله ای نداشتن.
اما از اونجایی که جراح اطفال لباس معمولی به تن داشت کسـی اونو نشناخت.

"ببخشید میخواستم رئیس بیمارستانو ببینم،قرار ملاقات داشتم باهاشون."

پرستاری که پشت میز نشسته بود با چشمای قلبی بهش خیره شد.
"ببخشید؟"

"آه،شما باید منتظر بمونید، امروز قراره جراح اطفال جدید بهمون ملحق شه، اونها منتظر ایشون هستن شما باید منتظر بشینید"

"اتاق کنفرانس کجاست؟"

"طبقه ی دوم کنار آسانسور وارد راهرو سمت راست بشید و بعد به سمت چپ برید"
بدونم هیچ حسی تو صورتـش تشکر کرد.

"آه، اقا شما نمیتونید الان اونجا برید"

"......"

یه نفـر از پشت سر صداش زد"آه شیائو ژان زود اومدی"

دو پرستار با ورود فرد جدید به نشونه ی احترام تعظیم کوتاهی کردن. سرپرست بخش جراحـی قلب اطفال!

ژان نگاهی به ساعتش انداخت و گفت"بله قربان! دقیقا 12 دقیقه و سه ثانیه زودتر"

"بسیار خب،بیا بریم اتاق کنفرانس"

دو پرستار متحیر نگاهی گیج به هم انداخت. چیزی نمونده بود چشم هاشون از حدقه در بیاد، با صدای آرومی شروع به پچ پچ کردن"چرا بدون یونیفرم اومده؟"

شیائو ژان که بهشون پشت کرده بود با شنیدن کلمات سمت اونها برگشت و بهشون نزدیک شد"خب لازم نیست یونیـفرم معرف من باشه!توانایی هام برای معرفـی کردنم کافـیه"

[ معرفـی وانگ ییبویی که در قسمت های آینده ظاهـر میـشه]

November 14th 2019

مردی تو اواسط دهه ی 20 سالگی که تو دفـترش نشسته و ناگهان پرونده ای رو سمت یکی از کارمندهاش پرت میکنه.
"آه روز از نو روزی از نو! چرا امروز انقدر بی اعصابه؟"

𝐓𝐡𝐞 𝐄𝐭𝐞𝐫𝐧𝐚𝐥 𝐃𝐚𝐟𝐟𝐨𝐝𝐢𝐥Where stories live. Discover now