صدای خنده دو برادر توی محوطه پیچیده بود. بعد از سالها با هم حرف میزدند اما اصلا شبیه قبلا نبود که هی دعوا کنند.
بکهیون از حرکت ایستاد. نفس عمیقی کشید و لحظه ای لبخند غمگینی زد و گفت:«چقدر بد شد»
تهیونگ متعجب بهش نگا کرد و گفت:«چرا؟»
بکهیون هم متقابلا بهش نگا کرد و جواب داد:«چند روز دیگه باید برم آمریکا و تا دو ماه بر نمیگردم»
تهیونگ ناراحت از اینکه قراره دوباره از هم دور باشن متعجب بهش نگا کرد و گفت:«چی؟ چرا؟»
_برای ادامه تحصیل میرم
_نرو! ما تازه همدیگه رو پیدا کردیم
بکهیون خیلی کوتاه بغلش کرد و گفت:«متاسفم ته ولی مجبورم... نگران نباش فقط دو ماهه! برمیگردم»
تهیونگ لبخندی زد و گفت:«اوکی. مواظب خودت باشیا»
بکهیون هم لبخندی زد و گفت:«تو هم همینطور»
---------------------------------------------
با خستگی دست از رقصیدن برداشت و موهاش که بخاطر عرق به پیشونیش چسبیده بود رو بالا زد.
آهنگی که هنوزم از توی گوشیش داشت پلی میشد رو قطع کرد. کت مشکی ای که برش بود رو بیرون آورد و روی شونه هاش گذاشت.
در حالی که با دستش عرق های روی صورتش رو پاک میکرد به طرف خونه راه افتاد که نگاهش به سوکجین و دختری که باهاش حرف میزد افتاد.
به طرفشون رفت و با سرد ترین حالت ممکن پرسید:«هوی تو کی هستی؟»
دختر مو قرمز به طرف جونگکوک برگشت و جواب داد:«جولیام»
جونگکوک چشماشو تو حدقه چرخوند و کت رو از رو شونه هاش پایین آورد و با همون لحن گفت:«به من چه که اسمت چیه! بگو ببینم اینجا چه غلطی میکنی؟»
سوکجین که مطمئنا اگه جای جولیا بود آزورده میشد گفت:«کوک درست حرف بزن... جولیا هم مثل ما قدرت داره و میخواد به گروه مون اضافه شه»
جونگکوک عصبی رو به سوکجین گفت:«چی؟ تو اصلا واسه چی بهش اعتماد کردی؟ اصلا از کجا فهمیده که ما اینجا زندگی میکنیم؟»
بعد یکی از ابروهاشو بالا انداخت و به جولیا نگا کرد. جوری که بهش بفهمونه تموم این حرفا مخاطبش او بوده.
وقتی دید جولیا جواب نمیده پوکر بهش خیره شد و گفت:«منتظر جوابم»
جولیا هم بهش نگا کرد و با لحن مظلومانه ای گفت:«خب در موردتون تحقیق کردم»
جونگکوک که از قبل بیشتر بهش مشکوک شده بود پرسید:«هوم واقعا؟!»
جولیا پوفی کشید و گفت:«دارم راستشو میگم»
YOU ARE READING
Dragon
Fanfiction[کامل شده] تهیونگ ناخواسته درگیر قدرت آتشی میشه که مردم از اون میترسن و این اوج فاجعه نیس.. همه چیز اونقدرا هم بد نیس تا اینکه سر کله دختری پیدا میشه و اونو هم گروهی هاش رو به یه دنیای دیگه میبره کاپل : ویکوک، نامجین، سپ (فرند شیپ)، یونمین *همه ممبر...