جولیا با جدیت به تهیونگ که نگران رو به روش نشسته بود نگاه کرد و پرسید:«چرا این کارو کردی؟»
_من این کارو نکردم!
جولیا چشمشو تو حدقه چرخوند و گفت:«همه اول همینو میگن ولی بعد دستشون رو میشه... دوباره میپرسم چرا؟!»
_من این کارو نکردم چند بار باید بگم؟!
_پس کی قاتله؟
تهیونگ پوفی کشید و گفت:«من از کجا بدونم!»
جولیا برگه ها رو جمع کرد و در حالی که از جاش بلند میشد گفت:«که اینطور»
--
نامجون پیشونیشو مالش داد و گفت:«پس هیچی نگفت» نفس عمیقی کشید و با خستگی سرشو بین دستاشو گرفت و گفت:«وای خدا انقدر شوک بهم وارد شده که سرم داره میترکه از درد»
جولیا به طرفش رفت و شونه هاشو گرفت و کمی نوازش کرد و گفت:«آروم باش نامجون منم خیلی شوکه شدم»
دوباره نفس عمیقی کشید و دستاشو زیر چونه اش گذاشت و سرشو بهش تکیه داد و گفت:«چرا تهیونگ؟!»
جولیا هم آهی کشید و گفت:«ولی من حس میکنم کار تهیونگ نیس»
_منم... ولی مدرکا حسمو نقص میکنه
جولیا به نشونه تایید سر تکون داد و گفت:«ولی یکم فکر کن... تهیونگ قدرت اژدها تو رگ هاشه ممکنه عقیده و ایده هاش بهش منتقل شده باشه یا اینکه ممکنه اژدها کنترلش کرده باشه»
نامجون متعجب بهش نگاه کرد و گفت:«اژدها میتونه کنترلش کنه؟»
_به هر حال یه ربع قدرت اژدها رو داره... وقتی اژدها میتونه دروازه عبور بسازه چرا نتونه کسی که قدرتشو داره کنترل کنه؟!
دستی تو موهاش کشید و گفت:«راست میگی... به این فکر نکرده بودم»
_البته این فقط یه حدسه
_ولی کاملا با عقل جور در میاد
---------------------------------------------
تهیونگ به دیوار خاکستری و کثیف پشتش تکیه داد و زانو هاشو بغل گرفت و توی فکر فرو رفت.
سربازی که کنار سلولش داشت رد میشد نگاه بدی بهش انداخت و گفت:«خیلی احمقی.. اگه دیگه تونستی شاه به این خوبی پیدا کنی!»
تهیونگ با اخم بهش نگاه کرد و گفت:«من نکشتم!»
پوزخندی زد و گفت:«با این حال بازم دروغ میگی... هه»
_من دروغ نمیگم! نکشتمش!
_چرا ثابتش نمیکنی هوم؟ وقتی پلاکت اسمت و اثر انگشتت تو اتاقش پیدا شده چجوری میخوای جرمتو نقص کنی؟!
تهیونگ متعجب بهش نگاه کرد و گفت:«امکان نداره! من حتی پامم به اون اتاق نرسیده چه برسه به جا موندن اثر انگشت»
YOU ARE READING
Dragon
Fanfiction[کامل شده] تهیونگ ناخواسته درگیر قدرت آتشی میشه که مردم از اون میترسن و این اوج فاجعه نیس.. همه چیز اونقدرا هم بد نیس تا اینکه سر کله دختری پیدا میشه و اونو هم گروهی هاش رو به یه دنیای دیگه میبره کاپل : ویکوک، نامجین، سپ (فرند شیپ)، یونمین *همه ممبر...