با تماسی که از اقای پارک دریافت کرده بود متوجه شد که جیمین یکم بیتابی میکنه..و
اونجور که گفت باید بره ویلای اقای پارک تا جیمین رو راضی کنه تا باهاش به خونه اش بیاددستاشو روی فرمون کوبید و به سمت ویلا روند...اون بچه ۱۷سالش بود چرا باید بی تابی کنه..
و با جمله تو از هیچی خبر نداری نامجون خودش رو ساکت کرد
ویلا بزرگ تر از چیزی بود که فکر میکرد...
بعد از پارک کردن ماشینش با ارامش به طرف در قدم برداشت
وارد شد و با خونه ای به شدت روشن روبه رو شد..
انقدر این ویلا داخلش از رنگ های مختلف استفاده شده بود که هوش از سر ادم میبرد..نام لبخند ارومی به این دکوراسیون زد مطمئن بود کار پسر اقای پارک بود..
اقای پارک:بلخره اومدی پسرم؟بیا اینجا
نام سرتکون داد و به طرف اقای پارکقدم برداشت
پدر جیمین به نامجون نزدیک شد و دم گوشش اروم گفت:من قراره به یه سفر کاری برم..نامجون سر تکون داد
پدر جیمین:پسرم..اقای کیم اومده بیا اینجا..
نامجون از زمانی که اون پسر ریز نقش رو دیده بود متوجه سفیدی پوستش شده بود..
ولی الان با دیدن جیمین توی لباس صورتی گشاد و موهای بهم ریخته مشکی متوجه شد سفیدی پوست جیمین رو دست کم گرفتهجیمین با قدم های کوتاه خودشو به راحتی ها رسوند و بعد از سلام ارومی زیر لب دست در دست پدرش رو به روی نامجون نشست
نامجون اروم بهش نگاه میکرد..نمیخواست خشن باشه...نباید اونو از خودش میترسوند..
پس فقط بدون هیچ حرکت اضافه ای بهش نگاه کرد
اقای پارک:پسرم..ایشون کیمنامجون هستن..وکیل بنده..جیمین با صدای به شدت ارومش گفت:اون جوونه
نامجون اینو شنید و نیشخند عمیقی توی دلش زد و فقط در ظاهر خودشو به نشنیدن زد
اقای پارک:دیدی گفتمپسرم..کیمنامجون یه اقای جوونه که مهربونم هست قراره وقتی من نیستم بریپیشش...نامجونا بهش بگو میزاری با کنسولت بازی کنه..بگو
نامجون هنگ کرد..اون اصلا چیزی به اسمکنسول نداشت
جیمین با چشمایی که برق میزد بهش نگاه کردنام لبخند مصلحتی زد وگفت:البته که میزارم بله بله
جیمین ارومگفت:کنسولتونچیه؟
نام ک نمیدوست اصن جیمین درباره چی داره حرفمیزنه
و از نسل های مختلف کنسول ها خبر نداشتیکممکث کرد و به مغزش فشار اورد
جین همیشه با یه چیزی بازی میکرد اهااا
YOU ARE READING
Safe
Random(کامله:/) -من عجیب نیستم..فقط به کارایی علاقه دارم که تو از انجام دادنشون واهمه داری:) .... -فکر میکردم خیلی چیزارو میدونم ولی دقیقش اینه...هیچی واضح نیست و من هیچی نمیدونم... taejin..nammin..y/nkook..sope 🪓yolo