-7-

1.1K 267 38
                                    

جین:چخبر..

نام:طولانیه هیونگ فلن سرم شلوغه...بعد برات‌میگم ...

جین:اوکی تا بعد

تلفنو قط کرد و به میز داخل اشپزخونه تکیه داد..
فکرش کاملا درگیر نام بود..همش به این فکر میکرد که نکنه به خودش اسیب بزنه..
همش درحال تحقیق کردن بود

قبلا اشپزی نمیکرد..حتی فکرشم نمیکرد یروز مربی اشپزی بشه..یا سر اشپز چندتا رستوران

قبل از اینکه وارد اینکار بشه هکر بود..

هرکار میخواست میکرد و بلخره دولت کره جلوشو گرفت..ازش درخواست کردن تا برای خود دولت کار کنه تا توی مجازاتش تخفیف قائل بشن..اما اون فقط مستقیم وارد زندان شد و بعد یه سال بیرون اومد..

با سابقه ای که داشت اون زمان کسی کاری براش انجام نمیداد
با اینکه هیچکس باورش نمیشد جین با اون‌چهره اروم و مردونه همچین ادم عمیق و گستاخی باشه
اوایل کار نامجون کمکش کرد..

اون معتاد هک کردن سیستم شرکتایی که از نظرش کارشون غیر قانونی بود و با حمله سایبری مجبورشون میکرد مقدار زیادی پول در ازای اطلاعاتی که میخواست نابودشون کنه بهش بدن..

اون مطمئن بود که یکی از اطرافیانش اونو معرفی کرده چون اونا(پلیسا)فقط از هک های اکانتا با خبر بودن و از باجگیری خبر نداشتن.. ..جرمش انقدری بود که بخواد یه سال حبس بکشه..

برای وجدان خودشم ک شدش..اطلاعات تک تک شرکت هارو داخل یه فلش به طرف قاضی گرفت و گفت قراره حبسشو بکشه..پس این ادمای دزد هم باید با این اطلاعات یکم ادب بشن
و اون فلش رو به یک بازرس تحویل داد..

خوشحال بود از کارش هرچقدر حبس کشیدن سخت بود ولی خب به نظرش حقش بود..

فقط چهار یا پنج‌نفر از کارش خبر داشتن ولی همچنان پیگیر این موضوع نشده بود که متوجه بشه کی به پلیس گزارششو داده....

فقط ترس داره که اون شخص رو بین دوستاش پیدا کنه و حالش بد بشه..

بعد از اینکه نامجون کمکش کرد تا یه جای کوچیک بزنه برای مغازه کم کم خوراک هایی که درست میکرد معروف تر میشد..
البته همه ی اینا به لطف یکسال حبس بود ک اونجا مجبور بود اشپزی کنه..

الان خوشحال بود که بعد ۷ سال همچین جایی ایستاده..
دائما قدردان نامجون بود..

اون مرد باعث شد جین الان اینجا باشه
تلفنش زنگ خورد
جین:الو

ته:هیونگ..خوبی..

جین:خوبم‌تهیونگا تو چطوری ؟؟صدات گرفته..

ته:آمم هیونگ من بیمارستانم..خب یه چیزی میگم لطفا نگران نشو باشه؟

جین:چون گفتی حتما نگران‌نمیشم‌ احمق ..سریع بگو چی شده
ته:یونگی هیونگ..
جین:یونگی هیونگ چی؟؟
ته:تو بار دعوا کرده وقتی رسیدم از سرو کولش خون میومد و خب کتفش شکسته اوردمش بیمارستان یک ساعت دیگه وقت عملشه ..

SafeWhere stories live. Discover now