جیمین:بابا کیمیاد؟
نامجون:فکر کنم فردا بیاد...
جیمین:نباید سر کار بری؟
نام:امروز یکشنبس
جیمین دستای کوچولوشو از زیر بافت بهم گره داد و اوهوم بلندی گفت
نام:چرا موهاتو صورتی کردی؟
جیمین:زشت شدم؟
نام:اصلا خیلی خیلی خوشگلی جیمینی
جیمین:رنگ کردم چون بهم میومد..
نام اهانی گفت و خودشو با تلویزیون سرگرم کرد
جیمین:بابا میگه خیلی وقته میشناستت پسچرا الان منو باهات اشنا کرده؟
نام:چون دید من چقدر مرد خوبیم..بخاطر همین..
جیمین:اوه تو واقعا یه مردی..ولی من یه پسرکوچولوئم..
نام خندید و دستشو روی سر جیمین کشید که چشمای جیمین برق زد .
.
جیمین:منزیاد حرف میزنم؟نام:اصلا خیلی کمحرف میزنی
جیمین:چون صدام زشته کمحرفمیزنم..
نام:کی بهت گفته صدات زشته جیمینا؟
جیمین:همکلاسیام..بهم میگفتن بچهکوچولو چون صدام ظریفه..
نام:میدونی جیمینا..اونا حسودیشونمیشده..چون تو همیشه تو چشم بودی و همهنگات میکنن درست میگم
جیمینسرتکون داد:پسبخاطر این اذیتممیکردن؟
نام:اره..اونا فقط حسودن..
جیمین:منازشونمیترسمهیونگ..یکبار یکیشون لباسامو در اورد مجبورم کرد دیکشو توی دهنم کنم...
نام با تعجب به جیمین نگاه کرد..اینبچه خیلی راحت حرف میزد ...
جیمین: روز بعدش اون پسره توی یه انباری افتاده بود ..وقتی رسوندنش به بیمارستان مرده بود از اونموقه دیگه نرفتممدرسه..ینی بابا نزاشت برمو گفت تو خونه درس بخونم....
نام:دوست داری بری مدرسه؟جیمین:من..یکمبرای مدرسه رفتن ضعیف نیستم؟
نام:اصلا و ابدا..اونا ادمای پستفطرتی بودن
جیمین:منم به بابا گفتم نباید فرار کنم..ولی
اونگفتبخاطرمحافظت از خودمه..نام:بابات فکر میکرده کار درستی میکنه
میخوای بری مدرسه؟جیمین:اره..تو مدرسه حداقل چندتا ادممیدیدم..ولی الانهمیشه تنهام..
نام:با اقای پارک صحبت میکنمتا اجازه بده هوم؟
جیمین:اگه دوباره اذیتم کنن چی؟نام:نظرت چیه بقیرو گول بزنیم؟
جیمین مشتاق به طرفش برگشت..
جیمین:چطوری هیونگ؟نام:بریمیه مدرسه ای که کسی نشناستمون..من نقش پدرتو بازی میکنم..هرکیماذیتت کنه با من طرفه..
جیمین:بابا؟
نام:اره..اینجوری هم نمیفهمن بابای اصلیت کیه..که بخوان بخاطر شهرتش اذیتت کنن هم من میتونم مراقبت باشم..چطوره؟؟
جیمین:خیلی خوبه
نام:پس اول با بابات باید صحبت کنم..
جیمین:وای منیه بابای جوون هم دارم..بابا:)
نام خندید و لپجیمینو کشید
خوشحال بود که روحیه پسرک داشت بهتر میشد ..
جیمین بلند شد و به طرف اتاق رفت..
جیمین:اونبهم اهمیتمیده..
اونمیگه من صدام قشنگه..
اونمیخواد مراقبم باشه..
خیلی خوشحالم..خیلی..
ولی چرا ادمای اطرافش..دونه دونه از پیشش میرفتن..نکنه...نامجون هم بره...
$$$$$$$$$$$
اوکی بای
ووت؟
کامنت؟
🌈
🌈💜
🌈💜🍆
🌈💜
🌈
YOU ARE READING
Safe
Random(کامله:/) -من عجیب نیستم..فقط به کارایی علاقه دارم که تو از انجام دادنشون واهمه داری:) .... -فکر میکردم خیلی چیزارو میدونم ولی دقیقش اینه...هیچی واضح نیست و من هیچی نمیدونم... taejin..nammin..y/nkook..sope 🪓yolo